ناگفتههایی از گروه انحرافی از زبان حجتالاسلام حمید رسایی
چهارشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۱۲ ق.ظ
یک عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس که ساعتها با مشایی بیپرده و چهره به چهره مباحثه و گفتوگو داشته، او را "الیاس " دولت احمدینژاد و مأمور محدودکردن ولی فقیه و منحرفکردن نظام اسلامی خواند و خواستار برخورد دستگاه قضایی با وی و همفکرانش شد.
حجتالاسلام حمید رسایی عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس و از جمله حامیان محمود احمدینژاد است که هراندازه از عملکرد دولت دفاع کرده، به همان اندازه و از چند سال قبل مخالف جدی اسفندیار رحیممشایی رئیس دفتر رئیس جمهور بوده و منتقد دیدگاهها و رفتارهای اوست.
مخالفت نماینده مردم تهران با رحیم مشایی ناشی از چندین ساعت گفتوگو و مباحثه چهره به چهره و بیپرده با رئیس دفتر رئیس جمهور است که وی را در نگاه رسایی به "الیاس " کابینه احمدینژاد و منحرفکننده مسیر اصلی دولت نهم و دهم مبدل کرده است؛ در میان حامیان رئیس جمهور، رسایی تنها کسی بود که فرصت یافت در خصوص نقد مشایی در برنامه "دیروز، امروز، فردا " با علی اکبر جوانفکر مشاور رسانهای احمدینژاد به مناظره بنشیند و انتقادات علنی خود را بیان کند که البته بعد از آن مناظره، برنامه چالشی "دیروز، امروز، فردا " برای مدتی تعطیل شد.
مدیر مسئول هفتهنامه 9 دی که این روزها مواضع خود را بیشتر از طریق این نشریه اعلام میکند و در چند هفته اخیر بارها مسائلی را درباره جریان انحرافی و مرتبطان با این شبکه مطرح کرده، در گفتوگویی تفصیلی بافارس به بیان دیدگاههایش در خصوص ماهیت و اهداف رحیم مشایی پرداخت و تاکید کرد که در روزهای آینده به افشاگری بیشتری در این زمینه خواهد پرداخت.
حجتالاسلام رسایی در مطلع بحث، در خصوص ویژگیها، اهداف و ترفندهای جریان انحرافی در دولت به سرکردگی اسفندیار رحیم مشایی اظهار داشت:
سابقه انقلاب اسلامی و بررسی عملکرد شخصیتها نشان میدهد دشمنان همواره تلاش کردهاند اگر نتوانستند بهطور مستقیم شخصیتی را تحتتاثیر قرار داده و از او در راستای منافع خود استفاده کنند، از کانال اطرافیان وی وارد شوند؛ به عنوان نمونه در قضیه آقای منتظری دشمنان از طریق بیت او و دامادش که منتظری اعتماد بسیار زیادی به وی داشت، وارد عمل شده و اهداف خود را پیگیری کردند و یا در موضوع آقای هاشمی رفسنجانی هم دشمن تلاش زیادی کرد تا منافع خود را از طریق فرزندان و برخی اطرافیان وی تامین کند.
گزینههای متعدد دیگری هم وجود دارد که دشمن، برخی از آنها را با فساد اقتصادی و بخشی دیگر را با فساد اخلاقی به خدمت خود درآورده و در مواردی هم دشمن با توجه به زمینههای شخصیتی افراد از طریق مسائل اعتقادی وارد عمل شده است.
جریان انحرافی امروز با توجه به خصوصیات و ویژگیهایی که شخص آقای احمدینژاد داشت و عمدتاً هم این خصوصیات و ویژگیها بر اساس مبانی اعتقادی بود، ابتدا با رویکرد اعتقادی وارد صحنه شد و پس از آن اهداف سیاسی و اقتصادی خود را پیگیری کرد و به برخی از آنها رسید.
* به نظر شما مهمترین هدف جریان انحرافی چیست و در واقع این جریان چه هدفی را از چه مسیری پیگیری می کند؟
رسایی: از جمله اهدافی که مشایی برای رسیدن به آن تلاش می کند، تصدی کرسی ریاست جمهوری یازدهم است اما این شخص به فراتر از ریاست جمهوری می اندیشد و اگر غایت هدف او کسب جایگاه ریاست جمهوری بود، می توانست با استمرار مرام و جهتگیری احمدینژاد سال 84، بدون اینکه نشان دهد با ولایت فقیه مشکل دارد به آن برسد ولی مشایی مأموریت دارد تا نظام اسلامی را به انحراف بکشاند. از نظر مشایی جایگاه رهبری باید به یک جایگاه تشریفاتی برسد و بسیاری از ارزش های دینی به ارزش های ملی گرایانه تغییر کند.
به عبارت دیگر، از آنجا که جریان انحرافی و شخص آقای مشایی به شدت قدرتطلب است، در حقیقت با رویکرد ورود به مباحث اعتقادی به دنبال آن است که از جایگاه آقای احمدینژاد برای رسیدن به قدرت در انتخابات مجلس نهم و سپس ریاست جمهوری یازدهم بهره برد؛ در حالی که تردید نداریم اعتقادات مشایی انحرافی است و از احمدینژاد فقط به عنوان یک سپر استفاده می کند تا از طریق او به اهدافش برسد.
در کنار این موضوع، یکی از مهمترین اهداف جریان انحرافی ناکارآمد نشان دادن مدیریت انقلابی و ولایی است؛ اتفاقی که در طول چند سال گذشته رخ داد، این بود که مردم طعم مدیریت انقلابی را پس از سالها مجدداً در مسیر تبعیت از ولایت چشیدند و ما در نقاط مختلف کشور شاهد نتایج این نوع مدیریت بودیم و رهبر معظم انقلاب هم بر این اساس بارها اصول زنده شده توسط احمدینژاد را ستودند و راه دولت را تأیید کرده مورد تمجید قرار دادند اما اوجی که مدیریت انقلابی گرفته بود، متاسفانه با فعالیت دهها برابری جریان انحرافی به دلیل اعتماد زیادی که آقای احمدینژاد به برخی شخصیتهای این جریان و در رأس آن آقای مشایی داشت، با رکود مواجه شد.
* آیا آقای احمدینژاد از این مسئله اطلاع ندارد و اساسا میتوان پذیرفت که رئیس جمهور با درایت و ذکاوتی مانند احمدینژاد، تحت تاثیر افرادی چون مشایی قرار گیرد؟
رسایی: من میتوانم به این سؤال هم جواب نقضی و هم جواب حلی بدهم؛ بله احمدینژاد با همه هوش و حواسش می تواند تحت تأثیر الیاسهایی قرار بگیرد که آنها را به عنوان یک شخصیت مثبت باور کرده است. آقای احمدینژاد فردی شجاع، مدیر و با رویکردی زاهدانه است اما معصوم و مجتهد و دینشناس نیست و اتفاقا آسیبهایی که به او وارد می شود، از همین نقطه است. همه شخصیتها اشتباه میکنند و احمدینژاد هم مصون از اشتباهات نیست اما این اشتباهات به ویژه در اتفاقات اخیر هزینه سنگینی برای وی داشته که شاید اگر دیر بجنبد، جبران این هزینه سنگین دشوار باشد.
علاوه بر این ما شخصیتهایی را در تاریخ انقلاب داشتهایم که اعتماد زیادی به برخی اطرافیان خود داشتند که نمونه آن شهید رجایی بود که با همه سلامت اعتقادی و اقتصادی، فریب فردی همچون مسعود کشمیری را خورد و اعتماد به کشمیری به حد اعتقاد رئیس جمهوری محبوب و مردمی آن روز به کشمیری رسید و موجب شد که فرد مذکور در ساختار اجرایی کشور به قدری نفوذ کند که رجایی و باهنر را به شهادت برساند تا به زعم خودش به نظام لطمه بزند.
* جنابعالی چند مرتبه رودررو با مشائی بحث و گفتوگو داشتید و حتی بعد از یکی از همین دیدارهایتان او را به "الیاس " شخصیت شیطانی و اغواگر سریال "اغما " تشبیه کردید که تلاش میکرد شخصیتهای اصلی داستان را تحتتاثیر قرار داده و فریب دهد. از نظر شما مهمترین انحرافات مشایی و اساسا خاستگاه انحرافات فکری جریانی که وی در راس آن قرار دارد، چیست؟
رسایی: مهمترین انحراف مشایی در فرض خوشبینانه این است که اسلام را بر اساس دیدگاههای خودش تفسیر میکند و دچار بیماری تفسیر به رأی از دین است. مشائی مطالعات دینی متفرقه داشته اما این مطالعات را عمق نبخشیده و به اساتید فن و مجتهدان مسلط به کتاب و سنت هم مراجعه نکرده تا مسیر مطالعاتی وی را مشخص و در مسیر درست هدایت کنند؛ در جلسات مختلفی که با او مواجه بودیم و بحث کردیم به این نکته روشن رسیدم که او معتقد به اسلام منهای روحانیت است و تلاش کرده احمدینژاد را هم به این سو ببرد که البته در سایه ولایت فقیه و وجود رهبری با درایت و حکیم در رأس نظام اسلامی نمیتواند موفق به تحقق دیدگاه خود شود.
مشایی معتقد است اکثریت جامعه مستضعفاند اما وی استضعاف آنها را فقط مالی نمی داند، بلکه معتقد است اکثریت مردم نسبت به دین اعتقاد جدی ندارند، نسبت به غرب تمایل دارند، ضد روحانیت هستند، از نظر مالی فقیر و منتظر کمک مسئولان هستند و از نظر سیاسی هم نمیتوانند جریانات سیاسی را از هم تفکیک دهند.
اجازه بدهید برای اثبات این سخن یک خاطره نقل کنم تا بهتر این مسئله مفهوم شود؛ بعد از مناظره بنده و آقای جوانفکر در برنامه "دیروز، امروز، فردا " درباره مشایی و رابطه او با دولت که مناظره خوبی بود و البته پس از آن شاهد تعطیلی این برنامه تلویزیونی بودیم، یکی از وزرای دولت دهم به مشایی انتقاد کرد که چرا شما مواضعی اتخاذ میکنید که نیروهای خودی مجبور شوند در برابر هم قرار گرفته مناظره کنند آن هم با این دفاع بدی که جوانفکر از دولت می کند. مشایی در پاسخ وی گفته بود: "مناظره رسایی و جوانفکر کاملاً به نفع ما بود و ما برنده شدیم، چرا که روحانیت در برابر ما قرار گرفته بود ".
اگرچه حذف روحانیت از صحنه سیاسی کشور شالوده فکری مشایی و همفکران اوست، اما باید توجه داشته باشیم که مشایی شخصیت چندوجهی دارد و در محافل عمومی و حتی بعضا در برابر احمدی نژاد به تناسب مخاطبینش شخصیتهای متنوع خود را بروز داده و از خود چهرههایی علمی، فرهنگی، سیاسی و اجرایی به نمایش میگذارد که این از ویژگیهای بارز نفاق است.
* آیا انحرافات مشایی در حد انحرافات فکری است یا او انحرافات عملی هم دارد؟ در طول سالهای حضور رحیممشائی در عرصه اجرایی کشور ما شاهد نوعی دستاندازیها به منابع عمومی و هزینه آنها برای اشخاص خاص و در واقع نوعی فساد اقتصادی بودهایم که با شعارهای دولت احمدینژاد در تعارض است . . . .
رسایی: این موضوع را در نظر بگیرید که اساسا فساد اقتصادی به دنبال خود فساد سیاسی و فساد اعتقادی و حتی فساد اخلاقی میآورد؛ مفاسد امروز مشایی هرچند برجستگی اعتقادی دارد اما این برگرفته از مفاسد اقتصادی است که درباره شخصیتهایی مانند مهدی هاشمی و برخی اصلاحطلبان و افرادی که در کنار آقای هاشمی بوده و اکنون نیز هستند، صدق میکند و ما در گذشته هم نسبت به آنها هشدار داده بودیم، ریشه در فساد اقتصادی این افراد دارد.
بسیاری از مبانی و مواضعی که امروز توسط مشایی اتخاذ میشود، قبلا توسط اصلاحطلبان و جریان فتنه اتخاذ شده بود و موضوع تازهای نیست و به همین دلیل شما میبینید که در طول دو سال اخیر، مشایی هرگز حاضر نشده از تعبیر فتنه درباره جریان برانداز استفاده کند و فتنهگران را در حد مجرمین از نگاه نظام جمهوری اسلامی معرفی کرده و به اطرافیان خودش هم حتی توصیه داشته به جریان برانداز، فتنهگر نگویند.
در بسیاری از مواقع، اشتراک اهداف بین جریان انحرافی و جریان فتنه به وضوح مشاهده میشود که از مهمترین اهداف آنها تضعیف جایگاه ولایت فقیه و واتیکانیزه کردن این جایگاه و تضعیف روحانیت و تضعیف روحیه استکبارستیزی است؛ در شیوه عمل این دو جریان هم مشاهده میکنیم این اشتراکات وجود دارد و مشایی دقیقاً با روشهای اصلاحطلبان به دنبال جذب آرای مردم است.
البته برخی به اصطلاح اصولگرایان دیگر هم بیماری جذب آرای مردم به هر قیمت را دارند که نمونه خیلی بارز آن را در انتخابات ریاست جمهوری نهم شاهد بودیم که افرادی با شیوههای غربی و روشهایی که در مبانی دینی و انقلابی ما پذیرفته شده نیست، دنبال کسب رأی مردم بودند و هرچند که امروز منتقد مشایی هستند، اما با او در مواقعی اشتراک عمل داشته اند.
به عنوان نمونه عرض میکنم در بسیاری از امور بین آقای لاریجانی و مشایی اختلاف نظر و دیدگاه وجود دارد ولی در خصوص مسائل سیاسی و چگونگی جذب آرای مردم برای پرکردن پیمانه انتخابات، شاهد این هستیم که هر دو جریان یک هدف را دنبال می کنند ولی دو تاکتیک دارند؛ هر دو به دنبال به دستآوردن 13 میلیون رای انتخابات یازدهم هستند اما یکی معتقد است که اگر در کنار آقای هاشمی بایستد به هدفش می رسد و دیگری معتقد است باید از طریق نفوذ در بدنه جریان فتنه رسیدن به هدف خود را پیگیری کند که برای همین سراغ هنرپیشهها میرود و حرفهای ملیگرایانه میزند.
* شما نقش جریان فتنه و همچنین بیگانگان را در حمایت و تقویت جریان انحرافی و بسط افکار انحرافی این جریان چگونه میبینید؟
رسایی: ما در خصوص مواجهه با دشمنان بیگانه همواره یک سخن حضرت امام(ره) را به عنوان شاخص داریم که بارها رهبر معظم انقلاب هم آن را یادآوری کرده اند؛ البته این شاخص هم مانند بقیه شاخصهها برگرفته از کلام وحی است که خداوند در قرآن کریم میفرماید: "لنترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتّبع ملتّهم (یهود و نصارا از شما راضی نمیشوند مگر اینکه از آنها تبعیت کنید) ". هروقت دیدیم که دشمنان اسلام به ویژه در این ادیان تحریف شده از کسی خوششان آمده، باید در او شک کنیم. ما شاهد بودیم که رسانههای بیگانه از منافقین، از بنیصدر، از سیاستهای فرهنگی دوره سازندگی، از اصلاحطلبان، از فتنهگران، از فرزندان آقای هاشمی و حتی از برخی مواضع خود آقای هاشمی، موسوی، کروبی و خاتمی تعریف و تمجید کردند و مدتهاست که از مشایی نیز تعریف و تمجید میکنند و حتی در اتفاقات اخیر وقتی احمدینژاد چند روز در خانه نشست، برای نخستین بار پس از 6 سال فحاشی نسبت به او، بهیکباره همه مدافع احمدینژاد شدند! خوب نباید شک کنیم که دشمن از مشایی و طرز فکر او و اهداف او خوشش میآید و از احمدینژاد هم اگر تغییر کند، استقبال می کند.
مشایی در بسیاری از اهداف با جریان فتنه اشتراک نظر دارد و هر دو به دنبال حذف ولایت فقیه بودند؛ از طرفی با جریان اشرافی هم اشتراک داشت که به دنبال محدودسازی ولی فقیه است. برای همین هم فتنهگران هوای مشایی را داشتند. شما در ایام تبلیغات انتخابات دهم شاهد بودید که جریان فتنه برای تخریب آقای احمدینژاد اقدام به تولید CD به ظاهر مستندی تحت عنوان "90 سیاسی " کرد و در آیتمهای مختلف آن موضوعات متنوعی درباره رئیس جمهور مطرح کرد تا در نتیجه انتخابات تاثیر بگذارد اما با آنکه مشایی پاشنه آشیل تغییر رای و نظر نیروهای متدین و ارزشی و حزباللّهی بود، در این CD هیچ اشارهای به وی نشد؛ چرا که آنها برای تحرکات آینده خود به او نیاز داشتند.
* اما معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور، وجود جریان انحرافی را در دولت "توهم " خوانده و شخصیتهای برجسته مخالف این جریان را به مخالفت کورکورانه متاثر از جعلیات تحریکآمیز، ویژهخواری مالی و اقتصادی و زورگویی فکری و فرهنگی به جامعه متهم و آنها را به جریانی خطرناک و انحرافی نفوذ کرده در برخی ساختارهای حاکمیتی که همواره در پی استحاله نظام بوده، منتسب کرده است . . . .
رسایی: اینها یک سری تحلیلهای دمدستی و بدون انطباق با واقعیتهای بیرونی است که توسط برخی اطرافیان متملق گفته میشود؛ البته که در بیرون از جریان اصلاحطلبی طبقهای از نفوذیها را داریم که ویژهخواری مالی و اقتصادی دارند و نفوذ کردهاند ولی امروز این افراد در حال برگزاری جلسات محفلی و انتخاباتی با چهکسی هستند؟ آیا غیر از مشایی برای آنها تور جذب پهن کرده؟ مانند بسیاری از افراد فاسد و معلومالحال دیگر که مشایی در برنامه ریزی جذب آرا با آنها ارتباط گرفته است.
* آقای رسایی! برخی معتقدند که حامیان دولت در جریانات اخیر نسبت به جریان انحرافی و مشائی موضع سکوت اتخاذ کردند و به همین دلیل هم حامیان دولت را مورد هجمه قرار دادند. آیا واقعاً شما در این مدت سکوت کرده بودید یا . . .؟
رسایی: بهخلاف آنچه رسانههای همسو با فتنه و خواص مردود ادعا میکنند که برخی هواداران احمدینژاد و حامیان دولت نسبت به مشایی سکوت کرده و موضعگیری نکردند، ما از پیشگامان نقد جریان انحرافی بودهایم و پیش از این در دولت نهم در برابر این جریان و حتی شخص آقای مشایی موضعگیری کردیم و به همین دلیل هم همواره از طرف احمدینژاد با گلایه و شکایت مواجه بودیم.
اتفاقاً کسانی که امروز برای کسب برخی منافع سیاسی و حزبی و اقتصادی به صورت دوپهلو نسبت به موضوع جریان انحرافی موضعگیری می کنند، همان کسانی هستند که در محافل خصوصی با مشایی و عوامل او نشست و برخاست دارند و در نهایت هم بر سر قدرت به تفاهم می رسند؛ آنوقت همینها ما را متهم به سکوت میکنند!
برای ما موضوع مشایی تازگی ندارد و از سال 85 آیتالله مصباح در خصوص مشایی تذکراتی را فرمودند و همه ما را حساس کردند، اما مصالح انقلاب اسلامی در زمانی که درگیر فتنههای بزرگتری بودیم، اقتضا میکرد که نسبت به موضوع مشایی به صورت موضوع فرعی برخورد کنیم و در آن مقطع در حد و اندازه ضرورت و امروز هم در حد و اندازه خود به موضوع بپردازیم.
تلاش ما این است که با موضوع بر اساس واقعیت، درایت و مصالح انقلاب و نظام برخورد کنیم؛ ما تفاوت جدی بین آقای احمدینژاد و مشایی قائل هستیم و به صراحت میگوییم که پیشینه، سابقه و گذشته احمدینژاد نشان میدهد که او فسادهای اعتقادی و اقتصادی مشایی را ندارد اما متاسفانه به وی اعتماد و حتی اعتقاد زیادی دارد.
* بهعنوان آخرین سؤال بفرمایید بالاخره برای حل این مشکل در برابر آقای احمدینژاد چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
رسایی: امروز با توجه به تحرکات جریان انحرافی دستگاه قضایی نباید بیکار بنشیند. بنابراین برای اینکه حتی احمدینژاد هم بهانهای برای اعتراض نداشته باشد، دستگاه قضایی با دستگیری برخی افراد شاخص فتنهگران مانند فائزه و مهدی هاشمی، مشایی و برخی افراد حلقه اول جریان انحرافی را باید دستگیر کند و به اتهامات مالی و سیاسی آنها در کنار سران فتنه رسیدگی کند.
البته توجه داشته باشید که برای برخورد با این موضوع در خصوص آقای احمدینژاد نباید از روش برخورد مستقیم استفاده کرد بلکه به عقیده من باید مردم به احمدینژاد کمک کنند و به او بفهمانند همانطور که رهبری انقلاب فرمودند، حمایت مردم از او، حمایت از اصول است، نه شخص و البته هر شخصی به این اصول پایبند باشد به این محبوبیت و حمایت می رسد و آن را در سبد خود می بیند. نکته دیگر اینکه احمدینژاد باید بداند ما به احمدینژاد بدون مشایی اعتماد و اعتقاد داریم و از نظر ما مشایی عنصری است که در زمین دشمنان این ملت بازی میکند.
بنده همچنان معتقدم که مهمترین عنصر برای نجات احمدینژاد از فتنه مشایی فقط مردم ولایتمدار هستند و امیدواریم با اطلاعاتی که پس از دستگیری برخی افراد مرتبط با حلقه انحرافی در هفتههای گذشته کسب شده، آقای احمدینژاد هم پی به چهره واقعی مشایی و یاران او ببرد.
۹۰/۰۳/۱۱