گفتوگو با حاج حسین یکتا در سالروز پذیرش قطعنامه 598
رجانیوز به مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه 598 گفتوگو کرده که متن این گفتوگو در ادامه آمده است:
اساساً نگاه امام به بحث مقولهی دفاع چه بود؟
اولاً نگاه حضرت امام به این جنگ نگاه جهاد فی سبیل الله بود، نگاهشان به این جنگ دانشگاه بود که میگفت این جنگ و این جبهه دانشگاه است، نگاه امام به این جنگ به نظر از باب باز شدن باب شهادت، نزدیک کردن انسانها به نقطهی اوج رسیدن به خدا بود، نگاه امام به جنگ نگاه رسیدن به خدا بود، نگاه امام به این جنگ صدور انقلاب اسلامی بود، فتح زمین نبود، قصاص و انتقام گرفتن از متجاوز هم نبود، تنبیه متجاوز بود، نگاه امام به این جنگ، نگاه بیداری انسانها و بهپا خواستن انسانها بود، نگاه امام به این جنگ راه انداختن حزب الله لبنان بود، شکلگیری هستههای مقاومت بود، امام در آخرش گفت که این جنگ و این مزار شهیدان دار الشفای عاشقان و عارفان تا قیامت است، نگاه امام به جنگ نگاه عصر ظهوری و انتظاری بود، نگاه امام به جنگ نگاه تربیت انسانهایی بود که رفتند لتراب مقدمه الفداه شدند و با خونشان مستشهدین بین یدیه را توانستند تربیت کنند.
حضرت امام جنگ تحمیلی را یک تهدید میدانستند یا یک فرصت؟
ما نگاهمان این است که وقتی جنگ ما دفاع میشود، دفاع ما مقدس میشود، تقدّسش به آن ولایت بالای سر این امر است که فرمانده میشود، وقتی مسیر ما سمت حسین(ع) و برای آزادی کربلا میشود، شهیدان ما ماندگار و پایدار میشوند، یعنی جهاد، وقتی جهاد میشود، میشود إنّ الجهاد بابٌ من ابواب الله فتح الله لخاصته، به همین دلیل به نظر ما این یک راه میانبر، یک در خصوصی و یک باب رحمت الهی به روی ملّت ایران بود، چه در تجربه، چه در قداست، چه در آموزههایی که پیدا کردیم چه در تربیت، ضمن اینکه دماغ دشمن را به خاک مالیدیم، اینکه 20 سال است دشمن دور تا دورمان در افغانستان و پاکستان و عراق و ترکیه و خلیج فارس پر شده، جرأت نمیکند وارد شود، پس کل آن برکت و رحمت و دانشگاه بود!
بحث سر این است که حضرت امام با این نگاهی که به جنگ داشتند، چرا یک دفعه بحث قطعنامه را میپذیرند؟
یک بحث این است که میگویند امروز تکلیف یک چیز است و دیروز یک تلکیف بود، وقتی قطعنامه را پذیرفتند امور ساری و جاری دنیایی در جنگ یک امری بود، میرفتیم عملیات والفجر مقدماتی شکست میخوردیم، آیا شکست در والفجر مقدماتی ارج و قرب شهیدان ما را فرق گذاشت با شهیدان کربلای 5. آیا آن قصهای که در کربلای 4 اتفاق افتاد با بچههایی که در کربلای 5 شهید شدند، فرق دارند؟ نه، به ظاهر دنیایی آن شکست بود و به ظاهر دنیایی این پیروزی بود، این امور ساری و جاری است که قبول قطعنامه هم از باب تکلیف این معادلات مادّی دنیایی روی زمینی است، بر همهی اینها یک مطلب، یک نورانیّت و یک دکترین حاکم بود، یعنی آن دکترین سپاه مقدس و اینکه مسیر ما سمت خداست، چه کشته شویم و چه بکشیم و چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم، پیروزی است.
وقتی حضرت امام این مسیر به سمت خدا را نگاه میکنند، یک افق بلند مدت دارند و یک افق کوتاه مدت. این افق ها چه بود؟
افق کوتاه مدت جبهه این بود که این امر مثل ابر بهاری که از یک جایی رد میشود و می بارد هشت سال طول کشید ولی حاصلش رشد و نمو آن محصولاتی بود که به این زمین با باریدن این آب و این باران پدید آمد، جامعه جهانی به انقلاب ما و این مملکت و شهدای ما توجه کنند، آن افق کوتاه مدت هشت ساله در نگاه بلند مدت تکلیف مداری امام مثل باریدن ابر بر این زمین بسیار حاصلخیز است که آمادهی قلوب همهی آزادههای دنیا.
از حرفهای امام اینطور میشود برداشت کرد که افق نگاه ایشان خیلی بلندمدتتر بود.
امام میگوید ما میرویم تا عصر ظهور.
اینکه 20 روز قبل یک بحثی را مطرح کنی و 20 روز بعد بگویی جام زهر را نوشیدم.
این آخر عبودیت است، وقتی می خواهد یک باران شدید ببارد یک رعد و برق می زند.
عبودیّت برای امیرالمؤمنین هم همینطوری بود، ولی این دلیل نمیشود که ما امروز بررسی نکنیم عمار چه کرد؟ ابوذر چه کرد؟ مقداد چه کرد؟ آیا برای این ها هم عبودیت بود؟ یا برای یعضی عبودیت نبود؟
برای یک سطحی از رزمندهها هم آخر عبودیّـت هست، آن کاری که امیرالمؤمنین میکند برای امیرالمؤمنین خیل عبودیّت است ولی این را که تحمیل میکنند آیا باز هم آن شرایط و آن چیزی که خود حضرت امام و ولی میخواهد برایش میماند یا نه؟ شاید امروز ده تا حزب الله لبنان بعد از 32 سال از انقلاب درست شده بود، ما اگر این را خوب تحلیل نکنیم، آن وقت باز همین اتفاقها در همین شرایط زمان برای ما یا جای دیگر اتفاق میافتاد.
اتفاقها تمام نمی شود، بهترین تحلیل هم که بکنید دوباره اتفاق میافتد، چون همیشه انسانها امتحان می شوند و همیشه هم السابقون السابقون اولئک المقرّبون، اما المؤمن قلیل قلیل؛ یک عده قلیل بودند، همیشه حرف از قلیل است، امتحانش که قطعی است، هر چه به عصر ظهور و آخر الزمان نزدیکتر میشوید، امتحان بیشتر است و خرابکاری بیشتر، فتنه بیشتر، خاطرت جمع! ولی اینکه باید درست تحلیل کنید، حرف درستی است اما از این تحلیل یا باید کلّ مردم یک مطلب را بفهمند، امام بیان کرده و خودش گفته، ولی یک موقع برای خواص، میخواهیم تدوین و ترسیم کنیم، از این فرآیند فرماندهی و مدل سازی و عبودیّتی و ولایتی و رهبری آقا، این را باید ترسیم و تدوین کرد و با مصاحبهی تلفنی نمیشود.