صبح فردا

صبح فردا

دوستی داشتم که بهتر است بگویم برادری داشتم بنام شهید مهدی (بهروز) فلاحت پور که سالیان سال در جبهه های حق علیه باطل به جنگ و مبارزه با بعثیان کافر مشغول بود و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت و هر بار با جراحات سنگین به پشت جبهه و بیمارستان بر می گشت بالاخره با چندین بار مجروحیت و شیمیایی شدن در 8 سال دفاع مقدس شهید نشد تا اینکه در اردیبهشت ماه سال 1371 به لبنان رفت تا درباره شهید سیدعباس موسوی و مبارزان لبنانی برنامه بسازد و از طرف موسسه فرهنگی روایت فتح به همراه چندتن از همکاران و دوستانش به جنوب لبنان رفت که در 31 اردیبهشت ماه سال 1371 در حین فیلمبرداری در دره بقاع لبنان ناگهان هواپیماهای رژیم صهیونیستی اسرائیل دره بقاع را بمباران کردند که ایشان هم در همان مکان به شهادت رسید و به آرزویش که وصل به حضرت دوست بود نائل آمد. از ایشان فقط یک قطعه کوچک از مچ پایش به وطن بازگشت ، لذا این وبلاگ را بیاد او و بنام او درست کردم تا هر از گاهی یادی از او و خاطرات شیرین با او بودن بنمایم. روحش شاد و یادش گرامی

آخرین نظرات
۱۱خرداد

'غول جاسوسی الکترونیک' را بهتر بشناسید

دستگاهی توسط شرکتی موسوم به سلبرایت عرضه شده که با درنوردیدن حریم خصوصی افراد، قادر به استخراج اطلاعات شخصی افراد از گوشی های همراه شان، از جمله اطلاعات پاک شده، فیلم ها، تصاویر و کل محتوای حافظه آنهاست.

  
دستگاهی که در تصویر مشاهده می شود یک غول جاسوسی الکترونیک است که بدون اطلاع افراد، قادر به استخراج طیف گسترده ای از اطلاعات شخصی آنها از گوشی های تلفن همراه شان، از جمله دفترچه تلفن ، پیام های متنی ، جزییات کامل مکالمات، حذف پیام ها ، فایل های صوتی ، فیلم ها ، تصاویر و کل محتوای کارت حافظه است و در واقع همه حریم خصوصی مربوط به زندگی دیجیتالی افراد را بدون اطلاع آنها درمی نوردد. 
 

این دستگاه که با نام تجاری " UFED Physical Pro " شناخته می شود محصول شرکت سلبرایت (Cellebrite) است.
این دستگاه می تواند بدون استفاده از کامپیوتر به 3000 مدل گوشی تلفن همراه به صورت مستقیم وصل شود و تمامی اطلاعات داخل گوشی را استخراج کند.
سایر محصولات شرکت سلبرایت، که تمرکز خود را بر روی سورس اطلاعات موبایل قرار داده، نیز در هین راستاست.
این دستگاه همچنین قادر به تخلیه اطلاعات مربوط به جی پی اس (GPS) گوشی های مجهز به این سرویس است و کلیه مکان ها و زمان هایی که افراد به طور روزانه در آنجا حضور یافته اند را از نقاط ثبت شده در مکان یاب جی پی اس موبایل آنها دریافت خواهد نمود.
استخراج اطلاعات از وب گردی، جستجوهای گوگل و فعالیت شبکه های اجتماعی نیز یکی دیگر از کارهای این دستگاه جاسوسی است.
این نکته نیز قابل توجه است که این دستگاه اطلاعات پاک شده و مخفی افراد را هم بازیابی می کند. لذا در دنیای دیجیتال، اطلاعات قابلیت پاک شدن ندارند و به محض تولید قابل بازیافت می باشند و از تیررس چنین دستگاه های جاسوسی ای در امان نخواهند بود.
با عرضه چنین محصولاتی به بازار، به نظر می رسد که طی چند سال آینده دیگر کسی سوالی را نخواهد پرسید و بدون اطلاع افراد همه اطلاعاتی را که لازم دارد از گوشی تلفن همراه فرد مورد نظر برخواهد داشت.

شاهرخ بزرگی
۱۱خرداد

یک عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس که ساعت‌ها با مشایی بی‌پرده و چهره‌ به چهره مباحثه و گفت‌وگو داشته، او را "الیاس " دولت احمدی‌نژاد و مأمور محدودکردن ولی فقیه و منحرف‌کردن نظام اسلامی خواند و خواستار برخورد دستگاه قضایی با وی و همفکرانش شد.

 
حجت‌الاسلام حمید رسایی عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس و از جمله حامیان محمود احمدی‌نژاد است که هراندازه از عملکرد دولت دفاع کرده، به همان اندازه و از چند سال قبل مخالف جدی اسفندیار رحیم‌مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور بوده و منتقد دیدگاه‌ها و رفتارهای اوست. 
 
مخالفت نماینده مردم تهران با رحیم مشایی ناشی از چندین ساعت‌ گفت‌وگو و مباحثه چهره به چهره و بی‌‎پرده با رئیس دفتر رئیس جمهور است که وی را در نگاه رسایی به "الیاس " کابینه احمدی‌نژاد و منحرف‌کننده مسیر اصلی دولت نهم و دهم مبدل کرده است؛ در میان حامیان رئیس جمهور، رسایی تنها کسی بود که فرصت یافت در خصوص نقد مشایی در برنامه "دیروز، امروز، فردا " با علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه‌ای احمدی‌نژاد به مناظره بنشیند و انتقادات علنی خود را بیان کند که البته بعد از آن مناظره، برنامه چالشی "دیروز، امروز، فردا " برای مدتی تعطیل شد. 
 
مدیر مسئول هفته‌نامه 9 دی که این روزها مواضع خود را بیشتر از طریق این نشریه اعلام می‌کند و در چند هفته اخیر بارها مسائلی را درباره جریان انحرافی و مرتبطان با این شبکه مطرح کرده، در گفت‌وگویی تفصیلی بافارس به بیان دیدگاه‌هایش در خصوص ماهیت و اهداف رحیم مشایی پرداخت و تاکید کرد که در روزهای آینده به افشاگری بیشتری در این زمینه خواهد پرداخت. 
 
حجت‌الاسلام رسایی در مطلع بحث، در خصوص ویژگی‌ها، اهداف و ترفندهای جریان انحرافی در دولت به سرکردگی اسفندیار رحیم مشایی اظهار داشت: 
 
سابقه انقلاب اسلامی و بررسی عملکرد شخصیت‌ها نشان می‌دهد دشمنان همواره تلاش کرده‌اند اگر نتوانستند به‌طور مستقیم شخصیتی را تحت‌تاثیر قرار داده و از او در راستای منافع خود استفاده کنند، از کانال اطرافیان وی وارد ‌شوند؛ به عنوان نمونه در قضیه آقای منتظری دشمنان از طریق بیت او و دامادش که منتظری اعتماد بسیار زیادی به وی داشت، وارد عمل شده و اهداف خود را پیگیری کردند و یا در موضوع آقای هاشمی رفسنجانی هم دشمن تلاش زیادی کرد تا منافع خود را از طریق فرزندان و برخی اطرافیان وی تامین کند. 
 
گزینه‌های متعدد دیگری هم وجود دارد که دشمن، برخی از آنها را با فساد اقتصادی و بخشی دیگر را با فساد اخلاقی به خدمت خود درآورده و در مواردی هم دشمن با توجه به زمینه‌های شخصیتی افراد از طریق مسائل اعتقادی وارد عمل شده ‌است. 
 
جریان انحرافی امروز با توجه به خصوصیات و ویژگی‌هایی که شخص آقای احمدی‌نژاد داشت و عمدتاً هم این خصوصیات و ویژگی‎ها بر اساس مبانی اعتقادی بود، ابتدا با رویکرد اعتقادی وارد صحنه شد و پس از آن اهداف سیاسی و اقتصادی خود را پیگیری کرد و به برخی از آنها رسید. 
 
* به نظر شما مهم‌ترین هدف جریان انحرافی چیست و در واقع این جریان چه هدفی را از چه مسیری پیگیری می کند؟ 
 
رسایی: از جمله اهدافی که مشایی برای رسیدن به آن تلاش می کند، تصدی کرسی ریاست جمهوری یازدهم است اما این شخص به فراتر از ریاست جمهوری می اندیشد و اگر غایت هدف او کسب جایگاه ریاست جمهوری بود، می توانست با استمرار مرام و جهت‌گیری احمدی‌نژاد سال 84، بدون اینکه نشان دهد با ولایت فقیه مشکل دارد به آن برسد ولی مشایی مأموریت دارد تا نظام اسلامی را به انحراف بکشاند. از نظر مشایی جایگاه رهبری باید به یک جایگاه تشریفاتی برسد و بسیاری از ارزش های دینی به ارزش های ملی گرایانه تغییر کند. 
 
به عبارت دیگر، از آنجا که جریان انحرافی و شخص آقای مشایی به شدت قدرت‌طلب است، در حقیقت با رویکرد ورود به مباحث اعتقادی به دنبال آن است که از جایگاه آقای احمدی‌نژاد برای رسیدن به قدرت در انتخابات مجلس نهم و سپس ریاست جمهوری یازدهم بهره برد؛ در حالی که تردید نداریم اعتقادات مشایی انحرافی است و از احمدی‌نژاد فقط به عنوان یک سپر استفاده می کند تا از طریق او به اهدافش برسد. 
 
در کنار این موضوع، یکی از مهم‌ترین اهداف جریان انحرافی ناکارآمد نشان دادن مدیریت انقلابی و ولایی است؛ اتفاقی که در طول چند سال گذشته رخ داد، این بود که مردم طعم مدیریت انقلابی را پس از سال‌ها مجدداً در مسیر تبعیت از ولایت چشیدند و ما در نقاط مختلف کشور شاهد نتایج این نوع مدیریت بودیم و رهبر معظم انقلاب هم بر این اساس بارها اصول زنده شده توسط احمدی‌نژاد را ستودند و راه دولت را تأیید کرده مورد تمجید قرار دادند اما اوجی که مدیریت انقلابی گرفته بود، متاسفانه با فعالیت ده‌ها برابری جریان انحرافی به دلیل اعتماد زیادی که آقای احمدی‌نژاد به برخی شخصیت‌های این جریان و در رأس آن آقای مشایی داشت، با رکود مواجه شد. 
 
* آیا آقای احمدی‌نژاد از این مسئله اطلاع ندارد و اساسا می‌توان پذیرفت که رئیس جمهور با درایت و ذکاوتی مانند احمدی‌نژاد، تحت تاثیر افرادی چون مشایی قرار گیرد؟ 
 
رسایی: من می‌توانم به این سؤال هم جواب نقضی و هم جواب حلی بدهم؛ بله احمدی‌نژاد با همه هوش و حواسش می تواند تحت ‌تأثیر الیاس‏هایی قرار بگیرد که آنها را به عنوان یک شخصیت مثبت باور کرده است. آقای احمدی‌نژاد فردی شجاع، مدیر و با رویکردی زاهدانه است اما معصوم و مجتهد و دین‎شناس نیست و اتفاقا آسیب‌هایی که به او وارد می شود، از همین نقطه است. همه شخصیت‌ها اشتباه می‌کنند و احمدی‌نژاد هم مصون از اشتباهات نیست اما این اشتباهات به ویژه در اتفاقات اخیر هزینه سنگینی برای وی داشته که شاید اگر دیر بجنبد، جبران این هزینه سنگین دشوار باشد. 
 
علاوه بر این ما شخصیت‌هایی را در تاریخ انقلاب داشته‌ایم که اعتماد زیادی به برخی اطرافیان خود داشتند که نمونه آن شهید رجایی بود که با همه سلامت اعتقادی و اقتصادی، فریب فردی همچون مسعود کشمیری را خورد و اعتماد به کشمیری به حد اعتقاد رئیس جمهوری محبوب و مردمی آن روز به کشمیری رسید و موجب شد که فرد مذکور در ساختار اجرایی کشور به قدری نفوذ کند که رجایی و باهنر را به شهادت برساند تا به زعم خودش به نظام لطمه بزند. 
 
* جناب‎عالی چند مرتبه رودررو با مشائی بحث و گفت‌وگو داشتید و حتی بعد از یکی از همین دیدارهایتان او را به "الیاس " شخصیت شیطانی و اغواگر سریال "اغما " تشبیه کردید که تلاش می‌کرد شخصیت‌های اصلی داستان را تحت‌تاثیر قرار داده و فریب دهد. از نظر شما مهم‌ترین انحرافات مشایی و اساسا خاستگاه انحرافات فکری جریانی که وی در راس آن قرار دارد، چیست؟ 
 
رسایی: مهم‌ترین انحراف مشایی در فرض خوشبینانه این است که اسلام را بر اساس دیدگاه‌های خودش تفسیر می‌کند و دچار بیماری تفسیر به رأی از دین است. مشائی مطالعات دینی متفرقه داشته اما این مطالعات را عمق نبخشیده و به اساتید فن و مجتهدان مسلط به کتاب و سنت هم مراجعه نکرده تا مسیر مطالعاتی وی را مشخص و در مسیر درست هدایت کنند؛ در جلسات مختلفی که با او مواجه بودیم و بحث کردیم به این نکته روشن رسیدم که او معتقد به اسلام منهای روحانیت است و تلاش کرده احمدی‌نژاد را هم به این سو ببرد که البته در سایه ولایت فقیه و وجود رهبری با درایت و حکیم در رأس نظام اسلامی نمی‌تواند موفق به تحقق دیدگاه خود شود. 
 
مشایی معتقد است اکثریت جامعه مستضعف‌اند اما وی استضعاف آنها را فقط مالی نمی داند، بلکه معتقد است اکثریت مردم نسبت به دین اعتقاد جدی ندارند، نسبت به غرب تمایل دارند، ضد روحانیت هستند، از نظر مالی فقیر و منتظر کمک مسئولان هستند و از نظر سیاسی هم نمی‎توانند جریانات سیاسی را از هم تفکیک دهند. 
 
اجازه بدهید برای اثبات این سخن یک خاطره نقل کنم تا بهتر این مسئله مفهوم شود؛ بعد از مناظره بنده و آقای جوانفکر در برنامه "دیروز،‌ امروز، فردا " درباره مشایی و رابطه او با دولت که مناظره خوبی بود و البته پس از آن شاهد تعطیلی این برنامه تلویزیونی بودیم، یکی از وزرای دولت دهم به مشایی انتقاد کرد که چرا شما مواضعی اتخاذ می‌کنید که نیروهای خودی مجبور شوند در برابر هم قرار گرفته مناظره کنند آن هم با این دفاع بدی که جوانفکر از دولت می کند. مشایی در پاسخ وی گفته بود: "مناظره رسایی و جوانفکر کاملاً به نفع ما بود و ما برنده شدیم، چرا که روحانیت در برابر ما قرار گرفته بود ". 
 
اگرچه حذف روحانیت از صحنه سیاسی کشور شالوده فکری مشایی و همفکران اوست، اما باید توجه داشته باشیم که مشایی شخصیت چندوجهی دارد و در محافل عمومی و حتی بعضا در برابر احمدی نژاد به تناسب مخاطبینش شخصیت‌های متنوع خود را بروز داده و از خود چهره‌هایی علمی، فرهنگی، سیاسی و اجرایی به نمایش می‌گذارد که این از ویژگی‌های بارز نفاق است. 
 
* آیا انحرافات مشایی در حد انحرافات فکری است یا او انحرافات عملی هم دارد؟ در طول سال‌های حضور رحیم‌مشائی در عرصه اجرایی کشور ما شاهد نوعی دست‌اندازی‌ها به منابع عمومی و هزینه آنها برای اشخاص خاص و در واقع نوعی فساد اقتصادی بوده‌ایم که با شعارهای دولت احمدی‌نژاد در تعارض است . . . . 
 
رسایی: این موضوع را در نظر بگیرید که اساسا فساد اقتصادی به دنبال خود فساد سیاسی و فساد اعتقادی و حتی فساد اخلاقی می‌آورد؛ مفاسد امروز مشایی هرچند برجستگی اعتقادی دارد اما این برگرفته از مفاسد اقتصادی است که درباره شخصیت‌هایی مانند مهدی هاشمی و برخی اصلاح‌طلبان و افرادی که در کنار آقای هاشمی بوده و اکنون نیز هستند، صدق می‌کند و ما در گذشته هم نسبت به آنها هشدار داده بودیم، ریشه در فساد اقتصادی این افراد دارد. 
 
بسیاری از مبانی و مواضعی که امروز توسط مشایی اتخاذ می‌شود، قبلا توسط اصلاح‌طلبان و جریان فتنه اتخاذ شده بود و موضوع تازه‌ای نیست و به همین دلیل شما می‌بینید که در طول دو سال اخیر، مشایی هرگز حاضر نشده از تعبیر فتنه درباره جریان برانداز استفاده کند و فتنه‌گران را در حد مجرمین از نگاه نظام جمهوری اسلامی معرفی کرده و به اطرافیان خودش هم حتی توصیه داشته به جریان برانداز، فتنه‌گر نگویند. 
 
در بسیاری از مواقع، اشتراک اهداف بین جریان انحرافی و جریان فتنه به وضوح مشاهده می‌شود که از مهم‌ترین اهداف آنها تضعیف جایگاه ولایت فقیه و واتیکانیزه کردن این جایگاه و تضعیف روحانیت و تضعیف روحیه استکبارستیزی است؛ در شیوه عمل این دو جریان هم مشاهده می‌کنیم این اشتراکات وجود دارد و مشایی دقیقاً با روش‌های اصلاح‌طلبان به دنبال جذب آرای مردم است. 
 
البته برخی به اصطلاح اصولگرایان دیگر هم بیماری جذب آرای مردم به هر قیمت را دارند که نمونه خیلی بارز آن را در انتخابات ریاست جمهوری نهم شاهد بودیم که افرادی با شیوه‌های غربی و روش‌هایی که در مبانی دینی و انقلابی ما پذیرفته شده نیست، دنبال کسب رأی مردم بودند و هرچند که امروز منتقد مشایی هستند، اما با او در مواقعی اشتراک عمل داشته اند. 
 
به عنوان نمونه عرض می‌کنم در بسیاری از امور بین آقای لاریجانی و مشایی اختلاف نظر و دیدگاه وجود دارد ولی در خصوص مسائل سیاسی و چگونگی جذب آرای مردم برای پرکردن پیمانه انتخابات، شاهد این هستیم که هر دو جریان یک هدف را دنبال می کنند ولی دو تاکتیک دارند؛ هر دو به دنبال به دست‌آوردن 13 میلیون رای انتخابات یازدهم هستند اما یکی معتقد است که اگر در کنار آقای هاشمی بایستد به هدفش می رسد و دیگری معتقد است باید از طریق نفوذ در بدنه جریان فتنه رسیدن به هدف خود را پیگیری کند که برای همین سراغ هنرپیشه‌ها می‏رود و حرف‌های ملی‎گرایانه می‎زند. 
 
* شما نقش جریان فتنه و همچنین بیگانگان را در حمایت و تقویت جریان انحرافی و بسط افکار انحرافی این جریان چگونه می‎بینید؟ 
 
رسایی: ما در خصوص مواجهه با دشمنان بیگانه همواره یک سخن حضرت امام(ره) را به عنوان شاخص داریم که بارها رهبر معظم انقلاب هم آن را یادآوری کرده اند؛ البته این شاخص هم مانند بقیه شاخصه‌ها برگرفته از کلام وحی است که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: "لن‏ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتّبع ملتّهم (یهود و نصارا از شما راضی نمی‌شوند مگر اینکه از آنها تبعیت کنید) ". هروقت دیدیم که دشمنان اسلام به ویژه در این ادیان تحریف شده از کسی خوششان آمده، باید در او شک کنیم. ما شاهد بودیم که رسانه‌های بیگانه از منافقین، از بنی‎صدر، از سیاست‌های فرهنگی دوره سازندگی، از اصلاح‌طلبان، از فتنه‌گران، از فرزندان آقای هاشمی و حتی از برخی مواضع خود آقای هاشمی، موسوی، کروبی و خاتمی تعریف و تمجید کردند و مدت‌هاست که از مشایی نیز تعریف و تمجید می‌‌‌کنند و حتی در اتفاقات اخیر وقتی احمدی‌نژاد چند روز در خانه نشست، برای نخستین بار پس از 6 سال فحاشی نسبت به او، به‎یک‌باره همه مدافع احمدی‌نژاد شدند! خوب نباید شک کنیم که دشمن از مشایی و طرز فکر او و اهداف او خوشش می‎آید و از احمدی‌نژاد هم اگر تغییر کند، استقبال می کند. 
 
مشایی در بسیاری از اهداف با جریان فتنه اشتراک نظر دارد و هر دو به دنبال حذف ولایت فقیه بودند؛ از طرفی با جریان اشرافی هم اشتراک داشت که به دنبال محدودسازی ولی فقیه است. برای همین هم فتنه‌گران هوای مشایی را داشتند. شما در ایام تبلیغات انتخابات دهم شاهد بودید که جریان فتنه برای تخریب آقای احمدی‌نژاد اقدام به تولید CD به ظاهر مستندی تحت عنوان "90 سیاسی " کرد و در آیتم‌های مختلف آن موضوعات متنوعی درباره رئیس جمهور مطرح کرد تا در نتیجه انتخابات تاثیر بگذارد اما با آنکه مشایی پاشنه آشیل تغییر رای و نظر نیروهای متدین و ارزشی و حزب‌اللّهی بود، در این CD هیچ اشاره‎ای به وی نشد؛ چرا که آنها برای تحرکات آینده خود به او نیاز داشتند. 
 
* اما معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور، وجود جریان انحرافی را در دولت "توهم " خوانده و شخصیت‌های برجسته مخالف این جریان را به مخالفت کورکورانه متاثر از جعلیات تحریک‌آمیز، ویژه‎خواری مالی و اقتصادی و زورگویی فکری و فرهنگی به جامعه متهم و آنها را به جریانی خطرناک و انحرافی نفوذ کرده در برخی ساختارهای حاکمیتی که همواره در پی استحاله نظام بوده، منتسب کرده است . . . . 
 
رسایی: اینها یک سری تحلیل‎های دم‌دستی و بدون انطباق با واقعیت‌های بیرونی است که توسط برخی اطرافیان متملق گفته می‌شود؛ البته که در بیرون از جریان اصلاح‌طلبی طبقه‌ای از نفوذی‌ها را داریم که ویژه‎خواری مالی و اقتصادی دارند و نفوذ کرده‌اند ولی امروز این افراد در حال برگزاری جلسات محفلی و انتخاباتی با چه‎کسی هستند؟ آیا غیر از مشایی برای آنها تور جذب پهن کرده؟ مانند بسیاری از افراد فاسد و معلوم‌الحال دیگر که مشایی در برنامه ریزی جذب آرا با آنها ارتباط گرفته است. 
 
* آقای رسایی! برخی معتقدند که حامیان دولت در جریانات اخیر نسبت به جریان انحرافی و مشائی موضع سکوت اتخاذ کردند و به همین دلیل هم حامیان دولت را مورد هجمه قرار دادند. آیا واقعاً شما در این مدت سکوت کرده بودید یا . . .؟ 
 
رسایی: به‏خلاف آنچه رسانه‌های همسو با فتنه و خواص مردود ادعا می‌کنند که برخی هواداران احمدی‌نژاد و حامیان دولت نسبت به مشایی سکوت کرده و موضع‌گیری نکردند، ما از پیشگامان نقد جریان انحرافی بوده‌ایم و پیش از این در دولت نهم در برابر این جریان و حتی شخص آقای مشایی موضع‌گیری کردیم و به همین دلیل هم همواره از طرف احمدی‌نژاد با گلایه و شکایت مواجه بودیم. 
 
اتفاقاً کسانی که امروز برای کسب برخی منافع سیاسی و حزبی و اقتصادی به صورت دوپهلو نسبت به موضوع جریان انحرافی موضع‌گیری می کنند، همان کسانی هستند که در محافل خصوصی با مشایی و عوامل او نشست و برخاست دارند و در نهایت هم بر سر قدرت به تفاهم می رسند؛ آن‎وقت همین‎ها ما را متهم به سکوت می‌کنند! 
 
برای ما موضوع مشایی تازگی ندارد و از سال 85 آیت‌الله مصباح در خصوص مشایی تذکراتی را فرمودند و همه ما را حساس کردند، اما مصالح انقلاب اسلامی در زمانی که درگیر فتنه‌های بزرگتری بودیم، اقتضا می‌کرد که نسبت به موضوع مشایی به صورت موضوع فرعی برخورد کنیم و در آن مقطع در حد و اندازه ضرورت و امروز هم در حد و اندازه خود به موضوع بپردازیم. 
 
تلاش ما این است که با موضوع بر اساس واقعیت، درایت و مصالح انقلاب و نظام برخورد کنیم؛ ما تفاوت جدی بین آقای احمدی‌نژاد و مشایی قائل هستیم و به صراحت می‌گوییم که پیشینه، سابقه و گذشته احمدی‌نژاد نشان می‌دهد که او فسادهای اعتقادی و اقتصادی مشایی را ندارد اما متاسفانه به وی اعتماد و حتی اعتقاد زیادی دارد. 
 
* به‌عنوان آخرین سؤال بفرمایید بالاخره برای حل این مشکل در برابر آقای احمدی‌نژاد چه راهکاری را پیشنهاد می‎کنید؟ 
 
رسایی: امروز با توجه به تحرکات جریان انحرافی دستگاه قضایی نباید بی‎کار بنشیند. بنابراین برای اینکه حتی احمدی‌نژاد هم بهانه‌ای برای اعتراض نداشته باشد، دستگاه قضایی با دستگیری برخی افراد شاخص فتنه‌گران مانند فائزه و مهدی هاشمی، مشایی و برخی افراد حلقه اول جریان انحرافی را باید دستگیر کند و به اتهامات مالی و سیاسی آنها در کنار سران فتنه رسیدگی کند. 
 
البته توجه داشته باشید که برای برخورد با این موضوع در خصوص آقای احمدی‌نژاد نباید از روش برخورد مستقیم استفاده کرد بلکه به عقیده من باید مردم به احمدی‌نژاد کمک کنند و به او بفهمانند همان‎طور که رهبری انقلاب فرمودند، حمایت مردم از او، حمایت از اصول است، نه شخص و البته هر شخصی به این اصول پایبند باشد به این محبوبیت و حمایت می رسد و آن را در سبد خود می بیند. نکته دیگر اینکه احمدی‌نژاد باید بداند ما به احمدی‌نژاد بدون مشایی اعتماد و اعتقاد داریم و از نظر ما مشایی عنصری است که در زمین دشمنان این ملت بازی می‎‌کند. 
 
بنده همچنان معتقدم که مهم‌ترین عنصر برای نجات احمدی‌نژاد از فتنه مشایی فقط مردم ولایت‎مدار هستند و امیدواریم با اطلاعاتی که پس از دستگیری برخی افراد مرتبط با حلقه انحرافی در هفته‌های گذشته کسب شده، آقای احمدی‌نژاد هم پی به چهره واقعی مشایی و یاران او ببرد. 
شاهرخ بزرگی
۱۱خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

متن کامل ناگفته های حضرت‌آیت الله نمازی

در حاشیه درس خارج فقه درباره انحرافات و جریانات اخیر کشور

 

نکته ای را میخواهم عرض کنم که باعث نگرانی بزرگان نظام و مقام معظم رهبری است و شاید مردم هم کم و بیش در جریان باشند اما فکر می کنم عامه مردم که مشغول زندگی روزمره هستند خیلی اشرافی به این مسئله نداشته باشند ولی آگاهی دادن از طرف اهل علم و ائمه جماعات و جمعه لازم است. آن چیزی که ما احساس می کنیم و پیش بینی می کنیم این یک تهدید جدی برای سلامت و امنیت کشور و برای مسائل ارزشی و اعتقادی است. این جریان نقطه محوری باورهایشان به ظاهر این است که می گویند ما در زمان غیبت احتیاجی به واسطه بین خلق و امام زمان سلام الله علیه نداریم قرآن هست روایات هم هست و ما می توانیم با امام زمان ارتباط برقرار کنیم. این همان جمله ای است که امام حنفی، ابوحنیفه گفتند حسبنا کتاب الله و این دقیقا در تضاد با مکتب اهل بیت است. مکتب اهل بیت این است که چه در زمان ظهور و چه در زمان غیبت خلق راهی برای ارتباط با ذات اقدس ربوبی جل و علی جز باب ولایت ندارد. راه همان صراط مستقیم است که تفسیر به ولایت شده است ولایت علی بن ابیطالب و یازده فرزندش و در عصر غیبت ولایتی که منشعب است از ولایت کبرای الهیه و آن ولایت فقهای عدول است و هر کسی به هر راه دیگری برود ضال است. این تفکر در مقام حذف ولایت است در نتیجه در مقام حذف روحانیت است اگر بتوانند که انشاءالله نمی توانند می خواهند حذف کنند. این باب گشوده شده از سوی اهل بیت که باب ولایت فقیه است و اگر نتوانند حداقل آن را ضعیف و منزوی بکنند و برای رسیدن به این هدف دارند تمهید مقدمات می کنند برای تصرف مراکز قدرت که عبارت است از مجلس و دولت و گزارشات موثقی که هست حاکی از این است که اینها پول هایی با ارقام نجومی که برای ما قابل تصور نیست و در هفته های اخیر چند نفر را دستگیر کردند که این ها جزء ارباب جمعی رئیس دفتر رئیس جمهور هستند. شخصی به نام غفاری و چند نفر دیگر و یکی هم شخصی است در لباس روحانیت به نام امیری فر که در تهران آن مجمع روحانیت ولایی را تشکیل داده که وصل به رئیس دفتر رئیس جمهور است که ایشان هم دستگیر شده است. این ها در اعترافات خودشان چیزهای تکاندهنده ای را بازگو کردند مفاسد اقتصادی با ارقام بالا. این آقای غفاری کسی است که با رمل و جن و جن گیری و این حرفا سر و کار دارد و این قدرت تصرف را هم از راه اهانت به مقدسات به دست آورده است. می دانید که مرتاض های هندی ریاضت های خلاف شرع دارند و به این قدرت می توانند دست پیدا کنند که این غفاری هم گفتند که همین طور است و به قرآن اهانت کرده است که تعبیر آن را نمی توانم بیان کنم و خود شما متوجه می شوید که منظور چیست مانند هتک قرآن و تنجیس قرآن. بعضی بزرگان گفتند که الآن در آمریکا هم این مسائل را دارند و سازمان نظامی دارند که کارهایشان را با سحر و جن و ... انجام می دهند. الآن کشورهای اروپایی هم رو به این مسئله آورده اند.

 غرض این است این مسائل سابقاً وجود داشته است و الآن هم بعضی ها به مقاماتی می رسند که قدرت تصرف را دارند. به هر تقدیر رئیس دفتر رئیس جمهور مراکز قدرت نظام را در اختیار خودش گرفته مثلاً در کمیسیون فرهنگی دولت طبق روال جاری رئیس کمیسیون باید رئیس فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد ولی خارج از ضابطه ایشان رئیس کمیسیون هستند و تمام بودجه های فرهنگی کشور را در دست  دارد. قلم دیگرش کارخانه ایران خودرو را تحت نفوذ خودشان درآوردند با میلیاردها تومان سرمایه. کارخانه سایپا را هم در صدد بودند که گزارش شد خدمت مقام معظم رهبری و ایشان وارد شدند و دستور پیگیری دادند. یک چیزی را ساختند به عنوان ایرانیان خارج از کشور و بودجه هایی را خارج از ضوابط به آن تخصیص دادند. در جزیره کیش این ها با یک خانواده ای قرارداد بستند که یک میلیون تومان هم پول نداشته است و پول ها را هم گرفتند و به خارج فرار کرده اند و همین ساختمان سران کشورهای غیر متعهد که در اصفهان قرار بود ساخته شود با هزینه دویست میلیارد تومان. ما بررسی کردیم دیدیم که قرار بود در کیش ساخته بشود اما اختلاف داشته اند بین کیش و اصفهان و شیراز و مسئله را به مقام معظم رهبری ارجاع می دهند که ایشان اصفهان را انتخاب میکنند بعد فهمیدیم که بردند در کیش و  هزینه اصلی هم چهارصد میلیارد تومان است و در کیش هم مشغول شدند و ما از دوستان خواستیم که در مجلس ببیند این بودجه کجا تصویب شده است. از آقای لاریجانی سؤال کردند و ایشان اظهار بی اطلاعی کردند و گفتند این بودجه دست ما نیست بعد معلوم شد چند نفر در ریاست جمهوری هستند که تصمیم گیرنده هستند. وزارت نفت را هم که اخیراً وزیر ندارد دست این هاست و موارد مشابه. با این پول های نجومی  دارند زمینه موفقیت افرادی را که خودشان می خواهند فراهم می کنند. با بعضی نمایندگان صحبت کردند که تمام هزینه هایشان را تأمین می کنند و همین شیخ امیری فر و در اعترافاتش گفته که به ما گفتند نگران پول نباشید. این ها قبلاً جزؤ جامعه وعاظ تهران بودند و این مسائل که پیش آمد جدا شدند و تشکیلاتی را درست کردند با عنوان روحانیت ولایت مدار حالا این ولایت ولایت چه کسی است؟ و پول های کلانی هم به روحانیونی که عضو بودند داده می شد.

اقا فرمودند همه عوامل را دستگیر کنید کسانی که نیروهای عملیاتی این طرح هستند و فرمودند با قوت بازجویی کنید و بررسی کنید اما حساب رئیس جمهور را جدا کنید. مشایی در جلسه ای گفته بود ما فکر نمی کردیم رهبری این قدر قاطع و محکم روی مسئله بایستند. در قضیه وزیر اطلاعات، وزیر گزارشاتی داده بود خدمت آقا که این ها چه کسانی هستند و قصدشان چسیت و تنها راه را در برکناری وزیر دیده بودند و آقا متوجه بود و این قضیه از شش ماه قبل گزارش شده بود به آقا که به فریاد اطلاعات برسید که این ها در حال توطئه هستند اگر خاطرتان باشد چهار پنج ماه قبل آقا خودشان رفتند وزارت اطلاعات که به دنبال همین گزارش بود. آقای مصلحی یک جلسه داخل سازمانی تشکیل داده بود و برای کادر اطلاعات مطالبی را گفته بود و یک آقایی به نام عبداللهی که رئیس ستاد اطلاعات بوده در صحبت ها پارازیت ایجاد می کرده که نه آقا اینجوری نیست و وزیر اطلاعات بعد از جلسه حکم عزل ایشان را صادر می کند این هم عنصر نفوذی دفتر رئیس جمهور بوده است که بعد از این آقای رئیس جمهور  آقای مصلحی را احضار می کند که چرا ایشان را بدون هماهنگی من برداشتی؟! آقای مصلحی می گوید که من وزیرم و این شخص از کارمند من می باشد و رئیس جمهور هم میگوید که شما یا استعفا بدهید یا من عزلتان می کنم و آقای مصلحی هم استعفا می دهد. خبر که به آقا می رسد ایشان آن حکم را صادر می کند. البته قبل از حکم به خاطر این که مسئله رسانه ای نشود شخصاً در چند سطر خطاب به رئیس جمهور می نویسند که آقای مصلحی باید در جای خودش ابقا بشود و خود آقا هم این نوشته را که دست نویس بوده در پاکت گذاشته و در پاکت را می چسبانند و یکی از اعضای دفتر به دست رئیس جمهور می رساند. رئیس جمهور می پرسد که نامه چیست؟ اظهار بی اطلاعی می کنند و وقتی نامه را باز می کنند میخوانند و می گویند: خب این مسئله که تمام شده است! گزارش را که به آقا می دهند آقا مطلع می شوند و حکم را صادر می کنند. در اولین جلسه ای که هیئت دولت در کردستان بودند آقای مصلحی شرکت نمی کنند. در اولین جلسه در تهران آقای مصلحی با مشورت دفتر به قم سفر می کنند ولی در جلسه دوم هیئت دولت شرکت می کنند. رئیس جمهور که وارد جلسه می شود به احترام آقای حائری که درس اخلاق گفتندچند دقیقه ای می نشیند و بعد با اجازه آقای حائری جلسه را ترک می کند و از طریق یکی از اعضای دفتر آقای مصلحی را صدا می کنند و می پرسد که شما چرا شرکت کردید؟ آقای مصلحی می گوید دستور آقاست. رئیس جمهور میگوید شما به مسائل بین من و آقا کاری نداشته باشید و خودتان را درگیر این مقوله نکنید. آقای مصلحی از جلسه هیئت دولت خارج می شود و در نهایت خبر به آقا می رسد و آقا محکم می گویند که آقای مصلحی حتماً باید در جای خوشان باشند و به همین دلیل مشایی گفته بود که ما احتمال نمی دادیم که آقا این قدر محکم بمانند و آقا هم که گفته بودند من تا آخر پای این مسئله می ایستم منتها با حفظ آرامش کشور در حالی که اوضاع منطقه مانند مصر و لیبی و بحرین و عربستان به این صورت است باید طوری رفتار کرد که هم این فتنه مهار و کنترل بشود توسط وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی و هم آرامش کشور پابرجا باشد.

به شخص ایشان در خطبه ها و سخنرانی ها چیزی گفته نشود ولی جریان انحرافی باید برای مردم روشن بشود که اینان درصدد در دست گیری قوه مقننه و نتیجتاً قوه مجریه است چون کابینه را مجلس رأی می دهد.

( در جواب سؤال یکی از حضار: )

به آقای مشایی گفتند شما که می خواهی رئیس جمهور شوی صلاحیت شما را شورای نگهبان باید تأیید کند و آیت الله جنتی بسیار قاطع است و شما را رد صلاحیت می کند که مشایی گفته تا دو سال دیگر آیت الله جنتی نیست و مقام معظم رهبری هم نیست که باعث رد صلاحیت بشوند. حالا نمی دانیم در ارتباط با جن این چیزها را فهمیده اند یا چیز دیگریست.‌

البته حرفها زیاد است و من خواستم که آقایان در جریان امور باشند بدون این که اسمی از رئیس جمهور برده شود این جریان انحرافی را برای مردم روشن کنید که اگر قرار شد در آینده برخوردی صورت بگیرد مردم کاملاً توجیه باشند به خصوص در انتخابات ستادهایی را تشکیل داده اند در استان ها فراخوانی کرده اند از مراکز شهرها و از اعتبار و حیثیت رئیس جمهور استفاده می کنند و این ها می خواهند یک جریان ثالثی در خط سیاسی کشور ایجاد کنند یعنی اصلاح طلب ها و اصول گراها و یک خط میانه ای به عنوان خط رئیس جمهور. اشتباه اینها و شخص رئیس جمهور این است که فکر می کنند آراء 24 میلیونی مال خودشان است و حتی در جلسه ای گفته بوده است که شش میلیون از آراء من به خاطر حمایت آقا کم شده است و الا آراء من سی میلیون بوده است. اصل تبیین این توطئه ای که در کار است این است که ما در این زمان احتیاجی به حلقه وصل بین امام زمان و مردم نداریم و خودمان می توانیم ارتباط برقرار کنیم و حذف جایگاه روحانیت و ولایت فقیه از مقاصد این جریان است.

"والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته"

سه شنبه  ۱۰ خردادماه  ۱۳۹۰

شاهرخ بزرگی
۱۰خرداد

می گویند؛ شخصی برای دوست دوچرخه سوارش که تازه فوت کرده بود، خرما خیرات می کرد. یکی از رهگذران به جای آن که مانند بقیه، یک خرما بردارد و فاتحه ای بخواند، پنجه در سینی انداخت و مشت خود را پر از خرما کرد. صاحب عزا که از فرصت طلبی او ناراحت شده بود، مچ او را گرفت و به ملامت گفت؛ چه خبرته آقا؟! اتوبوس که چپ نشده؟! یک دوچرخه سوار به جدول زده و فوت کرده!
روز پنج شنبه- 5 خردادماه- آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم بزرگداشت حماسه سازان جامعه پزشکی در دوران جنگ تحمیلی، با اشاره تلویحی به ماجرای اخیر و حرکت دشمن پسند جریان انحرافی، سخنان به ظاهر مبهم و دوپهلو- و در مواردی صریح و بی پرده- داشته اند که درباره آن با توجه به مواضع شناخته شده ایشان مخصوصا طی دو سال اخیر، گفتنی هایی هست؛
1- آقای هاشمی رفسنجانی با تلویحی نزدیک به تصریح از جریان انحرافی نفوذ کرده در حلقه نزدیک به رئیس جمهور محترم یاد کرده و تلاش می کند حرکت اخیر این جریان انحرافی را نشانه حقانیت مواضع دو سال گذشته خویش معرفی کند و حال آن که مواضع و عملکرد جریان انحرافی به وضوح و بی کم و کاست با فتنه 88 همسو و هم جهت بوده است و آنچه این جریان نفوذی در پی آن بود- و شاید هنوز هم به خیال خام خود در پی آن باشد- فقط به عنوان بخشی از خیانت و جنایت بزرگ و فراموش نشدنی سران و حامیان آشکار و نهان فتنه 88 قابل ارزیابی است. بنابراین جناب آقای رفسنجانی که طی 2 سال گذشته به گونه ای نه چندان پنهان و در مواردی کاملا آشکار از سران و عوامل فتنه حمایت کرده اند، نمی توانند و نباید جریان یاد شده را در تقابل با خود تلقی کنند چه رسد به این که علیه این جریان موضع گرفته و به اقدام زشت و ناپسند آن اعتراض کنند! باید از آقای هاشمی رفسنجانی پرسید؛ کدامیک از مواضع پلشت جریان انحرافی را می توان آدرس داد که فتنه گران - متاسفانه مورد حمایت شما- صدها برابر، زشت تر و مشمئز کننده تر از آن را مرتکب نشده باشند؟!
2- تا آنجا که به مسئولان عالی رتبه نظام و توده های عظیم مردم فداکار و اصولگرا مربوط است، بلافاصله بعد از مشاهده انحراف در جریان یاد شده، با هوشیاری و بصیرت مثال زدنی و پیروی همیشگی از خط رهبری، در مقابل این انحراف قد علم کردند و زاویه گرفتگان از بستر اصلی و تعریف شده انقلاب را محکوم کرده و علیه آنها به مقابله برخاستند. آیا، همین یک فقره به تنهایی حکایت از آن ندارد که نظام، مردم و مسئولان در صراط مستقیم اسلام و انقلاب گام برمی دارند؟ بنابراین اتفاق خاصی نیفتاده است که حضرتعالی برای «هشدار» و توصیه و نصیحت درباره آن، احساس تکلیف کرده باشید ! آیا اصولگرایان- به معنی گسترده کلمه- که در مقابل انحراف ایستاده اند قابل ملامت هستند یا کسانی که در جریان فتنه 88، آن همه جنایت، خیانت، وطن فروشی و همراهی با سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس را به وضوح مشاهده کردند و دم برنیاوردند؟!
گفتنی است نشریه آمریکایی «فارین پالیسی» طی مقاله ای خطاب به دولتمردان آمریکایی که ایران را به نقض حقوق بشر متهم می کنند، نوشته بود؛ «آقای اوباما، شما بعد از افشای جنایات وحشیانه ماموران آمریکایی در زندان گوانتانامو، قول تعطیلی این بازداشتگاه را دادید ولی علی رغم تمامی اسنادی که از وقوع جنایت در گوانتانامو حکایت می کرد، به وعده خود عمل نکردید، اما جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پس از اطلاع از نقض حقوق بشر در زندان کهریزک، دستور تعطیلی آن را صادر کرد. بنابراین، شما قابل ملامت و اعتراض هستید که جنایت در گوانتانامو را دیدید و سکوت کردید، نه جمهوری اسلامی ایران که برای مقابله با نقض حقوق بشر، حتی مسئولان برگزیده خود را نیز برکنار کرد؟!».
3- آقای رفسنجانی در مراسم یاد شده گفته است «همه باید تلاش کنیم اعتماد برخی از مردم را که به تردید افتاده اند، برگردانیم» و توضیح نداده اند منظورشان از «برخی از مردم» چه کسانی است؟ اگر توده های چند ده میلیونی مردم را می فرمایند که آنها در حماسه بی نظیر 9 دی و سپس 22 بهمن و ... بارها نشان داده اند به چه کسانی اعتماد ندارند و برای کدام دیدگاه و عقیده تا پای جان ایستاده اند. و اما اگر مقصود جناب هاشمی، گروه ها و جریاناتی نظیر منافقین و بهایی ها و مارکسیست ها و سلطنت طلب ها و عبدالمالک ریگی ها و غارتگران بیت المال است که با سران فتنه مورد حمایت ایشان ائتلاف کرده بودند و نتانیاهو با صراحت از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران»! یاد می کرد که باید از زبان حضرت امام(ره) خطاب به آقای هاشمی گفت؛ اگر آنها به نظام اعتماد کنند، نظام باید به حرکت خود با چشم «خیانت» نگاه کند! راستی مگر همه این جریانات فاسد و جرثومه های فساد و تباهی آشکارا و بی پرده با دست اندرکاران فتنه 88 در ائتلاف نبودند؟! این که قابل انکار نیست، هست؟! چرا جناب هاشمی درباره این ائتلاف شوم مهر سکوت بر لب زده بودند و در اعتراض به آن لب تر نفرمودند، که هیچ! از فتنه گران به صراحت نیز دفاع و حمایت کردند؟!
4- آقای هاشمی فرموده اند «آمار دروغ دادن، ادعای دروغ کردن، پول بیخودی مصرف کردن که مردم می فهمند یک بازی است و بیت المال را به غارت بردن برای خرید چند رأی و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمی دهد».
درباره این بخش از سخنان آیت الله هاشمی رفسنجانی اگرچه گفتنی های فراوانی است ولی تنها به چند مورد از آن بسنده می کنیم ؛
الف: فرموده اند «آمار دروغ دادن» خب! چه کسی می تواند انبوه خدمات برجسته دولت نهم و دهم را انکار کند؟ ساخت ده ها سد، هزاران کیلومتر راه، صدها کارخانه و نیروگاه، موشک های دوربرد، زیردریایی، فرستادن ماهواره به فضا، پیشرفت های خیره کننده در عرصه های نانو تکنولوژی، سلول های بنیادین، رادیو ایزوتوپ ها، دستاوردهای هسته ای، برخورداری تقریبا تمامی روستاهای ایران از برق و گاز، رسیدگی به محرومان و مستضعفان و برکشیدن این اقشار از سطوح زیرین جامعه به بالاترین سطح ها و مسئولیت ها و... و... که قابل انکار نیست و به قول شما «مردم می فهمند». باید از جناب هاشمی که خود مسئولیت بالای اجرایی داشته اند و از مقوله کار و پیشرفت باخبرند پرسید چه کسی می تواند اینهمه خدمات را که در پاره ای از موارد «بی نظیر» بوده است انکار کند و ارائه فهرست آن به مردم را «آمار دروغ»! تلقی کند؟! هیچکس خدمات عمرانی آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری ایشان را نفی نمی کند ولی کدام ناظر بی طرف و باانصافی می تواند این واقعیت را انکار کند که دولت نهم و دهم ده ها و در پاره ای از موارد صدها برابر دولت سازندگی به مردم خدمت کرده است؟ آمار خدمات دولت نهم و دهم را با آمار مشابه در دولت های سازندگی و اصلاحات مقایسه بفرمائید. کدام دروغ است؟!
ب: آقای هاشمی به «ادعای دروغ» اشاره کرده اند که باید گفت؛ چه کسانی به توصیه «جرج سوروس» و «جین شارپ» ادعای دروغ تقلب در انتخابات را مطرح کردند و با آن که خود مسئولیت انجام چند انتخابات را داشتند و می دانستند تقلب در مقیاس میلیونی ناممکن است در این شیپور فریب دمیدند؟! و بعد از آن که آب ها از آسیاب افتاد و عوامل اصلی به دستور گرفتن برای اشاعه این دروغ اعتراف کردند نیز حاضر به تکذیب ادعای دروغ خود نشدند؟ چه کسانی برای تامین خوراک تبلیغاتی بیگانگان در مجلس ختم «زنده »ها شرکت کرده و اشک ریختند! و روی قبرهایی که «مرده» نداشت عزا گرفتند؟! چه کسانی به دروغ ادعای شکنجه و تجاوز در زندان ها را مطرح کردند؟ چه کسانی؟! و... و صد البته حق با آقای هاشمی است که می فرمایند «مردم این دروغ ها را باور نمی کنند» چرا که اگر باور می کردند طومار فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را درهم نمی پیچیدند و حماسه بی نظیر 9 دی را علیه فتنه گران نمی آفریدند.
ج: جناب آقای هاشمی از غارت بیت المال گله کرده اند که البته، نمونه هایی از آن قابل نفی نیست ولی این نمونه ها از سوی کسانی است که اولا؛ برخی از آنان با فتنه گران همخوان و هم پیاله بوده اند و ثانیا؛ با غارت های کلان بیت المال در دوران سازندگی و اصلاحات قابل مقایسه نیست. اینجا یک سؤال از جناب آقای هاشمی در میان است؛ چند فقره از پرونده های کلان فساد اقتصادی و غارت بیت المال که ماجرای آنها به دادگاه نیز کشیده شده و اسناد آن موجود است، در دوران ریاست جمهوری ایشان بوده است؟! و چند فقره نبوده است؟!
د: درباره هزینه بیت المال برای جمع آوری آراء سخن گفته اند که البته، برخی از تحرکات این روزها قابل انکار نیست ولی جریانی که در این راستا حرکت می کند به شدت مورد اعتراض قرار گرفته و هم اکنون رسیدگی به صحت و سقم ماجرا در کمیسیون اصل 90 مجلس در جریان است. اما، مگر در همین جریان فتنه 88، پول های کلان غارت شده از مردم و مبالغ هنگفت و نجومی کمک های مالی ملک عبدالله پادشاه عربستان، پادشاه اردن و بسیاری از کشورهای اروپایی برای جمع آوری آراء مردم به نفع نامزد فتنه گران هزینه نشد؟ و حتی پس از فتنه نیز، مگر برای فلانی هفته ای 40 میلیون تومان پرداخت نمی شد. ولی همه دیدند که نتیجه ای در پی نداشت. بنابراین باید با جناب آقای هاشمی همصدا شد که «این چیزها دیگر در مردم جواب نمی دهد»!
5- ایشان در همان مراسم فرموده اند «امروز دشمنان ما، چهار چشمی ما را نگاه می کنند و دنبال رخنه می گردند تا حضور بیشتری پیدا کنند. این چیز روشنی است و همه می توانند آن را بفهمند. خدا کند که ما هم این چشم باز را داشته باشیم».
این بخش از سخنان آقای هاشمی با توجه به حمایت آشکار مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس از فتنه 88 که مورد حمایت ایشان بود و حضور ده ها عامل تابلودار سرویس های اطلاعاتی بیگانه و گروه های تروریستی و ضد انقلاب در اردوگاه فتنه یاد شده، تعجب آور و ابراز آن از سوی ایشان تاسف بار است و باید از آقای رفسنجانی پرسید آیا می توانید آنهمه وابستگی دوستان مورد حمایت خویش به دشمنان بیرونی را انکار کنید؟! آیا بسیاری از عوامل اصلی فتنه 88 در سطح مشاوران، برنامه ریزان و سردمداران این فتنه هم اکنون به آمریکا و انگلیس پناهنده نشده اند؟ آیا عطاءالله مهاجرانی، وزیر کابینه و معاون رئیس جمهور دولت های سازندگی و اصلاحات و سخنگوی دوستان فتنه گر شما امروزه تحت مدیریت شبکه MI6 انگلیس نیست؟ و آن دیگری حداقل دو بار به اسرائیل سفر نکرده است؟ آیا جناب خاتمی با جرج سوروس صهیونیست ملاقات نکرده و دستورات دیکته شده او را به کار نگرفته است؟ آیا «مایکل لدین»، «جان کین»، «تموتی اش» و... عضو بیرونی فتنه 88 نبوده اند؟ آیا شیمون پرز با صراحت اعلام نکرده بود که اصلاح طلبان- یعنی دوستان شما- سربازان اسرائیل هستند که به نمایندگی از رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی درافتاده اند؟ آیا اوباما حمایت مالی، تبلیغاتی و سیاسی از دوستان فتنه گر شما را وظیفه قطعی و غیرقابل چشم پوشی آمریکا ندانسته بود؟ آیا کمک های هنگفت ملک عبدالله سعودی به حساب سران فتنه واریز نشده بود. راستی همین دو هفته قبل آقای عطاءالله مهاجرانی سخنگوی سران فتنه با ملک عبدالله در یک نشست خصوصی در ریاض شرکت کرده بود. آیا فتنه گران در روز قدس به نفع اسرائیل شعار ندادند؟ آیا روز 13 آبان به نفع آمریکا عربده نکشیدند؟ و...
جناب آقای هاشمی! سخن از رخنه بیگانگان نیست. پای «دروازه» در میان است و این دروازه را فتنه گران مورد حمایت شما به روی دشمنان اسلام و انقلاب و امام و مردم باز کرده بودند.
حسین شریعتمداری                                      روزنامه کیهان یکشنبه 8 خرداد 1390

شاهرخ بزرگی
۰۷خرداد

در اجتماع بزرگ اصولگرایان استان کرمان ؛ شریعتمداری: جریان انحرافی با «جن انگلیسی» ارتباط دارد!

جریان انحرافی نیز مانند سران فتنه نسبت به شرایط کنونی کشور دچار توهم بود و از آنجا که روی ایستادگی رهبری در مقابل انحراف و بصیرت مردم حساب چندانی باز نکرده بود، سر خود را به سنگ کوبید.

 
 به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در اجتماع بزرگ اصولگرایان استان کرمان و درجمع اعضای شورای هماهنگی اصولگرایان که با حضور حضرت آیت الله جعفری نماینده ولی فقیه و امام جمعه کرمان تشکیل شده بود ابتدا با ارائه شواهد و نمونه هایی از گذشته و حال، موقعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج و نقش برجسته آن در معادلات منطقه ای و بین المللی را طی 32 سال گذشته بی نظیر توصیف کرد و گفت: در حالی که شما مردم ولایتمدار و فداکار شاخ نظام سلطه بین الملل را شکسته و انقلاب های اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا را پدید آورده اید، نباید انتظار داشته باشید که آمریکا و متحدانش دست از دشمنی و کینه توزی بردارند و این قطب قدرتمند اسلام را به حال خود بگذارند.
وی افزود: دشمن از برخورد نظامی طرفی نبسته و به ایجاد جریانات انحرافی و توطئه و فتنه های داخلی دل بسته است. شریعتمداری گفت: در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 هیچیک از دشمنان بیرونی و گروه ها و جریانات ضد انقلاب داخلی و خارجی را نمی توانید آدرس داده و نام ببرید که در این توطئه حضور فعال نداشته اند ولی این فتنه که به «جنگ احزاب» شبیه بود با مدیریت الهی حضرت آقا و بصیرت مثال زدنی مردم با شکستی سخت و رسواکننده روبرو شد و دشمن از یکسو تمامی سرمایه خود را که به میدان آورده بود، دود کرد و به هوا فرستاد، و از سوی دیگر با افشای چهره ماموران پنهان خود، بی آن که بخواهد خدمت بزرگی به نظام کرد.
مدیر مسئول کیهان گفت: جریان انحرافی لانه کرده در اطراف رئیس جمهور نیز ماهیتی شبیه فتنه 88 دارد با این تفاوت که دشمنان بیرونی، سران فتنه را زیر چتر مسئولیت های سابق آنها پنهان کرده و به میدان فرستاده بودند ولی در ساخت جریان انحرافی از آدم های دم دستی بهره گرفته و آنها را به حلقه اول اطرافیان رئیس جمهور محترم نفوذ داده بودند. و این درحالی است که دولت نهم بعد از عبور از عقبه های سختی مانند کارگزاران و دولت اصلاحات با تلاش شبانه روزی، خدمات بی نظیری را به مردم ارائه کرده و می کند.
شریعتمداری در ادامه سخنان خود به موضوع «جن» و «جن گیری» و سحر و جادو که این روزها درباره جریان انحرافی بر سر زبان هاست اشاره کرد و گفت: وجود «جن» به عنوان یکی از مخلوقات صاحب اراده خداوند تبارک و تعالی قابل انکار نیست و سحر و جادو نیز واقعیتی است که در آموزه های دینی از آن نهی شده است. ولی ماجرای ارتباط جریان انحرافی با «جن» و یا توسل آنها به «سحر و جادو» را که از سوی همین جریان به آن دامن زده می شود یک «طرح فریب» برای رد گم کردن است و جریان انحرافی با پیش کشیدن مسئله «سحر و جادو» و ارتباط با «جن» در پی آن است که بررسی های قضایی و پیگردهای اطلاعاتی را در این نقطه متوقف کند تا دست های پشت پرده این جریان و ارتباط های بیرونی آن از نگاه مقامات امنیتی و اطلاعاتی نظام پنهان بماند و مأموران اطلاعاتی با این تصور که همه انحراف ها و اقدامات جریان یاد شده نتیجه «سحر و جادو» و ارتباط با «جن» است، از ادامه پی گیری منصرف شوند و تنها به تأسف از رویکرد این جریان به «جن» و «جن گیری» بسنده کرده و کانون بیرونی و مدیریت کنندگان اصلی جریان انحرافی دست نخورده باقی بمانند. شریعتمداری ضمن تأکید بر پرهیز از ساده اندیشی گفت: آیا نباید این سؤال برای مسئولان مربوطه مطرح باشد که چرا مواضع جن های مرتبط با این جریان انحرافی با مواضع مقامات آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی شبیه است؟! و افزود: اگر پای «جن» در میان باشد، باید گفت جریان انحرافی با جن های انگلیسی رابطه دارد!
شریعتمداری در ادامه به شاخصه هایی اشاره کرد که با استفاده از آنها می توان «فتنه»ها و «انحرافات» را در همان آغاز شکل گیری شناسایی کرد و در این باره گفت: هرگاه دیدید که مواضع یک جریان یا گروه سیاسی با مواضع اعلام شده دشمنان بیرونی همخوانی دارد، ابتدا با تردید به آن نگاه کنید زیرا بعید نیست که خطایی در کار باشد ولی چنانچه این همخوانی در موارد متعدد تکرار شد، احتمال وابستگی را نادیده نگیرید تا علاج واقعه، قبل از وقوع کرده باشید.
وی یکی دیگر از شاخصه ها را انتقال معیارها از میدان های قابل ارزیابی به میدان های غیر قابل ارزیابی دانست و به عنوان مثال گفت: «مکتب اسلام» برای همه شناخته شده و غیر قابل تحریف است اما وقتی «مکتب ایرانی» جای آن را می گیرد، باید تردید کرد که مبادا کسانی با این جابجایی قصد تحریف آموزه های اسلامی را داشته باشند و افزود: پاسخ «کدام اسلام»؟ معلوم است زیرا اسلام معیارهای تعریف شده ای دارد و غیرقابل تحریف است اما پاسخ «کدام ایران»؟ معلوم نیست؟ ایران پادشاهان دست نشانده پهلوی، ایران شاهان بی عرضه و عیاش قاجار؟ ... و اگر ایران جمهوری اسلامی مورد نظر است چرا خشت نوشته کورش به عنوان سمبل مکتب ایرانی معرفی می شود؟!
مدیر مسئول کیهان در ادامه به پرسش های حاضران پاسخ داد و در پاسخ به سؤالی درباره اظهارات برخی از عوامل فتنه 88 که با اشاره به جریان انحرافی، قصد تطهیر خود را دارند گفت: سران فتنه که تمامی اسناد و شواهد از وابستگی بیرونی آنها حکایت می کند با هر کس و هر جریانی که دشمن آمریکا و اسرائیل و انگلیس بود مخالفت می ورزیدند و مادام که جریان انحرافی خود را بخشی از اصولگرایان جا زده بود، سران فتنه به خیال آن که این جریان هم، بخشی از اصولگرایان و در نتیجه، ضد آمریکا و اسرائیل است با آن دشمن بودند بنابراین اکنون که معلوم شده جریان انحرافی نیز دست کمی از آنها ندارد، فقط می توانند بگویند: «دیدید که این جریان هم مثل ما بود»؟! که در پاسخ باید گفت «دیدید با همه منحرفان برخورد می کنیم»؟!
و اتفاقاً، برای توده های مردم افتخار بزرگی است که هر جا انحرافی می بینند به مقابله با آن برمی خیزند، چه رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس سابق باشند چه جریان انحرافی خزیده در کنار یک رئیس جمهور خدمتگزار.
مدیر مسئول کیهان در پاسخ به سؤال دیگری گفت: مجلس نهم یکی از سنگرهای کلیدی است و اصولگرایان باید نامزدهای مورد نظر خود را با دقت انتخاب کرده و با صرفنظر کردن از اختلاف سلیقه های جزیی، لیست واحدی ارائه دهند. وی افزود: برای مجلس نهم دو جریان خیز برداشته اند، فتنه گران شکست خورده که تصمیم دارند افرادی را معرفی کنند که رابطه آنان با فتنه 88 فاش نشده باشد تا بتوانند از فیلتر شورای نگهبان رد شوند و جریان انحرافی با بودجه کلان در پی معرفی افرادی از شهرهای کوچک و پرداخت هزینه انتخاباتی آنهاست تا بخشی از مجلس نهم را در اختیار داشته باشد.
شریعتمداری گفت: شورای نگهبان نباید تنها به گزارش مراجع رسمی اکتفا کند بلکه باید اطلاعات مردمی را جمع آوری کرده و براساس گزارش های مستند نسبت به صلاحیت یا عدم صلاحیت داوطلبان تصمیم بگیرد.
مدیر مسئول کیهان در پاسخ پرسش یکی از حاضران گفت: باید مراقب بود که «میانه روها» یعنی کسانی که در جریان فتنه 88 مواضع دوپهلو و غیرشفاف داشته اند، میدان را در دست نگیرند و با سوءاستفاده از آب گل آلود ماهیگیری نکنند.
شاهرخ بزرگی
۰۳خرداد

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران پر شور و حماسه دفاع مقدس، در گفت وگویی به چرایی سقوط خرمشهر، نقش سپاه و ارتش در فتح خرمشهر، نقش شهید بزرگوار صیاد شیرازی در کاهش اختلافات ارتش و سپاه، موضوع غرامت جنگی ایران از عراق و برخورد با منافقین قرارگاه اشرف پرداخت.

به گزارش «تابناک» در آستانه فرارسیدن سالروز حماسه با شکوه آزادسازی خرمشهر، خبرنگاران مهر به منزل محسن رضایی، فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتند و گفت وگویی را با وی انجام دادند که در زیر بخش های مرتبط با حماسه خرمشهر و دفاع مقدس را می خوانید:
 
به عنوان نخستین پرسش، چرا روز سوم خرداد را روز مقاومت نامگذاری کردند؟
 
ـــ کسی با ما مشورت نکرده بود که این رو روز مقاومت باشد شاید اگر مشورت می کردند ما می‌گفتم که نام این روز را روز پیروزی و فتح بگذارند، زیرا روز سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر است و تقریبا می توان گفت که استراتژی غرب در این روز در قبال جنگ بطور کلی شکست خورد یعنی اصلا آزادسازی خرمشهر شکستی استراتژیک بود نه شکست تاکتیکی. به عبارتی دیگر، می توان گفت که عراق در یک نقطه در آنجا شکست نخورد بلکه کل اهدافش در جنگ با آزاد سازی خرمشهر باطل شد و با آزادسازی خرمشهر ایران پیروز شد.
 



البته ماه اول جنگ عراقی ها فکر می کردند خرمشهر را چند روزه می گیرند، در حالی که مردم 34 روز مقاومت کردند اما از یک بعد دیگر می توانیم مقاومت را تفسیر کنیم که من می پسندم اسم این روز مقاومت باشد؛ مقاومت در قاموس ملت ایران و شیعه به نحوی معنای پیروزی می دهد؛ یعنی ایستادگی در مقابل دشمن وناکام کردن دشمن اگر مفهوم مقاومت از این بعد باشد من آن را می پسندم و دلیلش این است که ما در چنین ایامی توانستیم در اثر ایستادگی که به خرج دادیم بالاخره خرمشهر را آزاد کنیم و دشمن شکست خورد و مقاومت ما همراه با پیروزی شد.
 
اساسا چرا ما خرمشهر را از دست دادیم، در این رابطه توضیح بدهید؟

ـــ وقتی جنگ آغاز شد، خرمشهر نزدیکترین شهر به مرز پس از قصر شیرین، بزرگترین شهر مرزی ایران و بندری استراتژیک بود. دشمن از سمت اروند رود 500 متر با خرمشهر فاصله داشت. با این حال رود بزرگ اروند حایل بین ایران و عراق بود. از سمت مرز خشکی هم حدود کمتر از 20 کیلومتر تا خرمشهر فاصله داشت؛ بنابراین، نزدیکی شهر خرمشهر یکی از عوامل سقوط خرمشهر بود.

عامل دیگر این بود که نیروهای رسمی و نیروهای مسئول در لب مرز دفاع مستحکمی نداشتند لذا در همان ساعات اولیه مرز فرو ریخت  ومرز شکسته شد و دشمن خیلی زود توانست به اطراف شهر خرمشهر برسد و ارتباط بین اهواز با خرمشهر قطع شد، به گونه ای که دشمن خود را به حوالی شهر رساند.
 
از این لحظه به بعد، یک مقاومت مردمی و انقلابی در خرمشهر شکل گرفت حتی ارتشی هایی هم که در خرمشهر بودند، ارتشی های حزب الهی و انقلابی شامل  تعدادی تکاوران نیروی دریایی بودند که در کنار سپاه و بسیج مردمی جنگیدند و در کنار هم مجموعه ای ادغام شده ای را تشکیل داده بودند که وجه غالب آن وجه انقلابی و مردمی بودن آن بود، البته این هم به دلیل کمبود امکانات و ساز و برگ تا یک حدی می توانستند بجنگند به گونه ای که امکانات و تسلیحات نظامی بقدری کم بود که فشارها را اضافه کرد.



عامل سوم در سقوط خرمشهر این بود که آقای بنی صدر معتقد بود که ما باید به سبک اشکانیان بجنگیم؛ یعنی زمین بدهیم دشمن را به داخل بکشانیم و زمان به دست بیاوریم و پس از آن  به دشمن هجوم ببریم خود این موضوع هم در عدم حمایت و توجه به جبهه خرمشهر و یا درعدم ارسال تجهیزات و مهمات موثر بود. وقتی یک فرمانده نظامی کنار بنی صدر می گوید خرمشهر ارزش نظامی ندارد خب معلوم است که به اندازه کافی هم به آنجا اسلحه و مهمات نمی دهند و وقتی چنین اعتقادی در برخی افراد وجود داشته باشد این طور می شود.
 
به هر حال، همه این عوامل دست به دست هم داد و موجب سقوط خرمشهر شد. با این حال 34 روز مقاومت شبیه یک معجزه بود چون ارتش عراق با تمام قدرت آمده بود که خرمشهر را بگیرد ولی یک مقاومت مردمی 34 روز ارتش رژیم بعث عراق را متوقف کرد و نتوانستند وارد خرمشهر شوند بعد از آن ترفندهای خیلی گسترده مثل بمبارانها توانستند شهر خرمشهر را تصرف کنند.
 
 پس بر این اساس چون ارتش به سپاه سلاح و مهمات نمی داد نتوانست با دشمن مقابله کند؟

ـــ در آن مقطع سپاه مسئولیت نظامی در مرزها نداشت و سپاه پس از اینکه نیروهای رسمی نتوانستند کاری انجام دهد وارد جنگ شد و پیش از این هم که وارد جنگ می شد، داوطلبانه بود و اساس سپاه به این دلیل وارد جنگ شد که در آن مقطع شهرها داشت توسط دشمن بعثی اشغال می شد، ضمن اینکه در آن زمان سپاه تجهیزات بسیار سبکی داشت؛ یعنی سپاه توپ و تانک و گردان رزمی، تیپ و لشکر نداشت.


 
سپاه در حقیقت یک نیروی شبه انتظامی انقلابی بود که نه ساز و برگ نظامی داشت و نه سازمان های رزمی، اما با این حال تعداد کمی که توپ های 106 در اختیار داشت توانست به بهترین شکل کار خود را انجام دهد، البته در آن زمان من فرمانده سپاه نبودم ولی فرمانده وقت سپاه تجهیزات و امکانات را به جبهه خرمشهر فرستاده بود.
 
 آیا این درست است که در آن زمان، دعواهایی بین فرماندهان شکل گرفت که چه کسی زودتر وارد خاک خرمشهر شده است و حتی شنیده شده، به نوعی دعوایی بین شهید خرازی و شهید متوسلیان بوده که کدام یک زودتر وارد خرمشهر شدند نظر شما در این رابطه چیست؟

ـــ اولا این حرفی را که می زنند من تأیید نمی کنم. اصلا دوستان ما در آن زمان طوری بودند که حتی از مصاحبه کردن فرار می کردند. بارها خبرنگاران به نزد من می آمدند و گله می کردند که اینها (فرماندهان) نمی گذارند ، با آنها مصاحبه کنیم و اجازه فیلم برداری نمی دهند و اینها چیزهایی است که بعد از جنگ درست شده است و اصلا چنین چیزی در آن مقطع نبود، ولی با وجود این، در فتح خرمشهر چهار تا پنج نفر موثر بودند؛ شهید احمد کاظمی، شهید حسین خرازی، احمد متوسلیان و شهید حسن باقری.
 



این افراد ی گانهای شهادت طلبی داشتند که به بخش های مختلف شهر  حمله می کردند تا شهر را آزاد کنند یا در رسیدن به خرمشهر  و عبور از کارون خیلی موثر بودند. بعضی از فرماندهان در شهر مسئولیتی نداشتند اما به عنوان جناح گرفتن که دشمن نتواند از بالا حمله کند خیلی موثر بودند و از نظر فرماندهان اداره کننده آقای رشید، آقای رحیم صفوی و آقای شمخانی در قرارگاه مرکزی به من کمک می کردند و در آزادسازی خرمشهر موثر بودند.
 
با همه این حرف ها برای ثبت در تاریخ بفرمایید چه کسی زودتر از بقیه وارد شهر شد؟

ـــ همان طور که گفتم سه نفر بودند شهید احمد کاظمی، جاویدالاثر احمد متوسلیان و شهید حسین خرازی.
 
 یعنی واقعا همه این سه نفر با هم وارد خرمشهر شدند؟

ـــ بله، چون شهر که فقط یک دروازه نداشت که همه بخواهند از آن وارد شوند بلکه این عزیزان باید یک خط 10 کیلومتری را می شکستند تا وارد خرمشهر شوند؛ یعنی این سه لشکر پا به پای همدیگر حمله می کردند و با هم وارد شهر خرمشهر شدند البته لشکرهای این سه نفر چون آنها تقریبا نزدیک ساعت 9 صبح وارد شهر شدند و من هم تقریبا ساعت 10 رفتم که مطمئن شوم و به تهران خبر بدهم تا مارش پیروزی را بزنند، متوجه شدم قبل از من شهید احمد کاظمی، احمد متوسلیان و شهید حسین خرازی وارد شهر شده اند. می گفتند بچه های ما در خانه های اطراف شهر هستند یا برخی از آنها می گفتند ما وارد پاسگاه پلیس شدیم. به هر حال با فاصله خیلی کم از همدیگر وارد خرمشهر شدند.
 



بعد من رفتم چک کردم البته ماشین ما را بمباران کردند چون هواپیمای عراقی به صورت شیرجه به سمت ما هجوم آورد و بمب را در فاصله 50 متری ما به زمین انداخت، به طوری که دو نفر که در نزدیکی ما سوار موتور بودند، در جا شهید شدند و بعد از اینکه مطمئن شدم شهر آزاد شد به حاج احمد آقا گفتم که شهر خرمشهر آزاد شد و دوستان می توانند تبلیغات را شروع کنند.

 آیا در آن زمان امام پیام خاصی به شما دادند؟

ـــ نه اما بعد از اینکه رفتم نزد امام ایشان خیلی شاداب بودند و در طول عمرم که با امام ارتباط داشتم هیچگاه امام را به این شادابی ندیده بودم و ایشان خیلی دعا کردند.

اگر بخواهید نام چند شخصیت مهم را غیر از حضرت امام ببرید که به سپاه کمک کردند نام چه کسانی را خواهید برد؟

ـــ در آن زمان امام مستقیم جنگ را اداره می کردند و مسئولان سیاسی کشور مسئولیت مستقیم در جنگ نداشتند و بعد از آزادی خرمشهر و عملیات رمضان است که ستاد اداره جنگ در تهران تشکیل شد، اما پیش از آن خود امام جنگ را اداره می کردند و البته هم مقام معظم رهبری هم آیت الله هاشمی رفسنجانی در هدایت جنگ و حمایت از رزمندگان خیلی موثر بودند. پس از آزادی خرمشهر هم که آقای هاشمی مسئولیت گرفت به جبهه ها و قرارگاه ها می آمد و حضور مستقیم پیدا می کرد.


 
 سهم سپاه و ارتش در این پیروزی به چه میزان بود؟

ـــ این دعوا دعوای بیخودی است که بین ارتش و سپاه بوجود آمده و نباید افتخارات ملی سیاسی شود ضمن اینکه هم ارتش و هم سپاه هر دو باهم تحت فرماندهی مشترک می جنگیدند بطوریکه من با برادر صیاد با همدیگر عملیات ها را اداره می کردیم. به هرحال لشگرهای ارتش لشکرهای سپاه پابه پای هم جلو می رفتند حتی اختلافاتی هم که بعدا بوجود آمد کمتر در عملیات آزادسازی خرمشهر داشتیم. یعنی اختلاف نظرهایی که وجود داشت همه تا قبل از شروع عملیات حل شده بود و بصورت مشترک وارد عمل شدیم.
 
 می خواهید بگویید اختلاف نظر بین شما و شهید صیاد شیرازی وجود داشت؟

ـــ بله، اختلاف نظر تخصصی وجود داشت، چون به هر حال دو تخصص متفاوت بودیم البته فرق اختلافات تخصصی با اختلافات سیاسی این است که اختلافات تخصصی، باعث تقویت عملیات می شود؛ یعنی عده ای از یک بعد موضوع را می بینند و نکاتی را تذکر می دهند و عده دیگری از بعد دیگر موضوع را می بینند و تذکرات لازم را می دهند، لذا فرماندهان اگر اختلافات تخصصی داشته باشند، بهتر می توانند تصمیم بگیرند تا اینکه همه یک حرف بزنند.

چندصدایی تخصصی و کارشناسانه اصلا رحمت است و باعث ارتقای بهره وری و پیشرفت در کارها می شود.


 
 آیا اختلافات میان ارتش و سپاه درباره طرح حمله ای بود که شهید باقری طراحی کرده بود؟

ـــ شهید باقری هم یکی از طراحان عملیات بود، چون ما در آنجا دو تیم طراح داشتیم که آقای رشید، آقای رحیم صفوی و شهید باقری از طرف ما و آقای قویدل، آقای مفید و آقای قرایی از طرف شهید صیاد شیرازی کار می کردند. بعد این شش نفر طرح های عملیاتی خود را می آوردند و به من و برادر صیاد می دادند. ما پس از شنیدن استدلال های آنها می نشستیم و طرح نهایی را تصویب و ابلاغ می کردیم.
 
در آن زمان، تیم ارتش در عبور از کارون ابهام داشت و پس از پذیرش آن ایده، عبور از کارون را برای همان شب عملیات پذیرفتند اما بچه های سپاه می گفتند که باید زودتر از کارون عبور کنیم که بالاخره سرانجام آنها طرح سپاه را قبول کردند.
 
با توجه به اینکه ارتش به لحاظ سابقه و تجربه آکادمیک خود را نسبت به سپاه برتر می دید به طور طبیعی نباید نظرات سپاه را می پذیرفتند؛ آیا می توان گفت نقش شهید صیاد در همکاری ارتش با سپاه موثر بود؟

ـــ بله، وجود شهید صیاد شیرازی در این مورد بسیار موثر بود وا گر شهید صیاد نبود شاید پس از عملیات ثامن الائمه یعنی در عملیات طریق القدس وحدت نیروها سخت بود. در حقیقت، آمدن شهید صیاد یک ماه پس از اینکه من فرمانده سپاه شدم کمک کرد تا توانستیم ارتش و سپاه را کنار هم بگذاریم و با هم هماهنگ کنیم. قبل از اینکه شهید صیاد به عنوان فرمانده نیروی زمینی معرفی شود ما در سپاه یک اتاق مشاور عملیاتی به ایشان داده بودیم که شهید صیاد با آقای حسن دانایی و یک تیمی داخل ستاد مرکزی سپاه کارهای مشاوره عملیاتی را انجام می دادند. چون آقای بنی صدر ایشان را عزل کرده و از ارتش بیرون کرده بود در حقیقت سپاه پشتیبان ایشان بود. در  آن نامه ای هم که بنی صدر به آقای منتظری نوشته بود از اینکه سپاه از ایشان حمایت می کند گله کرده بود.



ارزیابی شما از اقدام دولت عراق علیه منافقین چیست؟

ـــ منافقین پیش از سقوط صدام با مردم عراق خیلی جنگیدند، به طوریکه بسیاری از دوستان آقای مالکی نخست وزیر و طالبانی رئیس جمهور عراق را به شهادت رساندند و حتی با سپاه بدر عراق هم جنگیدند. بعد از سقوط صدام هم به فعالیت های تروریستی می پرداختند، لذا دولت عراق، نه به عنوان اینکه اینها علیه دولت ایران هستند و جنگیدند بلکه دولت عراق یکی از دشمنان سخت خود را منافقین می داند، بنابراین طبیعی است که نمی توانند دشمن خود را در کنار پایتختشان ببینند؛ آن هم نزدیک دو تا سه هزار نفر مسلح و مجهز و اصولا عراقی ها ناراحت بودند که چرا آمریکایی ها اینها را کنار بغداد نگه داشته اند و نگران بودند که ممکن است هر لحظه آنها به شهر بغداد بریزند و با کمک بعثی ها و آمریکایی ها کودتا کنند؛ بنابراین، ترس از کودتا و اقدامات تروریستی باعث شد که دولت عراق به پادگان اشرف حمله کند.

 آیا مسئولان عراقی نباید این عناصر تروریستی را تحویل ایران بدهند که بتوان آنها را در دادگاه عدل محاکمه کرد؟

ـــ اگر دولت ایران فعال شود، می تواند طبق قرارداد استرداد مجرمین منافقین را از عراقی ها تحویل بگیرد، البته دولت ما باید از طریق وزارت امور خارجه در این رابطه تلاش بیشتری انجام دهد و برای تک تک آنها دادگاه تشکیل دهد و حکم قضایی صادر کند و آنها را از عراق مطالبه نماید.
 



نظرتان درباره دریافت غرامت از عراق چیست؟

ـــ تا دو سال پیش بودجه دولت عراق در چهارچوب طرح غذا در مقابل نفت بود و بودجه عراق در اختیار سازمان ملل بود که در آن زمان دولت می توانست تلاش هایی انجام دهد تا غرامت جنگ تحمیلی را از سازمان ملل دریافت کنیم؛ اما متأسفانه بنا به دلایلی این کار صورت نگرفت. الان هم که بودجه کشور به عهده دولت عراق افتاده دولت ما می تواند غرامت را از آنها مطالبه کند، البته این مطالبه می تواند در چهارچوب طرح های اقتصادی مثل سرمایه گذاری های مشترک باشد؛ یعنی با همان میزان غرامت در حوزه های نفتی مشترک سرمایه گذاری کنیم. به نظر من این کار اجرایی است چون طرح های عملیاتی در این رابطه وجود دارد که می توان از آنها استفاده کرد.

شاهرخ بزرگی
۲۹ارديبهشت
هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیت‌ها، طرح‌ها و خدمات‌ انجام‌شده در این چند سال از جانب یک نفر منحرف بوده و او بزرگ‌ترین استراتژیست عالم است و هر کاری که انجام داده‌ایم از او الهام گرفته‌ایم و بنابراین او باید رئیس‌جمهور آینده شود و کشور را اداره کند.

به گزارش مشرق ، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی در دیدار با سردار رحیم صفوی و جمعی از سرداران سپاه پاسداران، درباره نگرش اسلام نسبت به جهان گفت:‌ بینش اسلام این نکته را الهام می‌کند که مسیرهای پر پیچ و خم و پرفراز و نشیبی برای افراد و گروه‌ها و جوامع وجود دارد که برای رسیدن به سر منزل مقصود و قرب الهی، باید از این مسیرها با سلامت عبور کرد. و به همین دلیل است که حوادث پیش‌بینی نشده و غافل‌گیر کننده اتفاق می‌افتد و شیطان در صدد است در این موقعیت‌ها، هم افراد و هم جامعه را به انحرافات خطرناک سوق دهد.

آیت‌الله مصباح تأکید کرد:‌ هر چه سطح کمال افراد واجتماع بالاتر رود، امتحانات سنگین‌تر و پیچیده‌تر می‌شود و سختی امتحان دلیل رشد جامعه است تا پاداش بالاتری به دست آید.

وی اظهار داشت: برقرای نظام اسلامی زیر سایه رهبری و نائب امام زمان (عج) از نعمت‌ها و موهبت‌های ویژه الهی است بنابراین وظیفه ما در چنین جامعه‌ای سخت‌تر است و امتحانات الهی نیز شکل خاص‌تری پیدا می‌کند.

رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی دو اصل کلی مرتبط با جامعه اسلامی را مورد توجه قرار داد و گفت: باورها، اعتقادات و بینش‌های ما نسبت به خود، جامعه و جهان هستی و هم‌چنین گرایش‌ها از عواملی است که باید مراقب آنها بود و محتاطانه عمل کرد، و از باورهای غلط و گرایش‌های انحرافی که انسان را از اهداف اصیل دور و سرگرم لذت‌های زودگذر می‌کنند پرهیز کرد.

عضو خبرگان رهبری با اشاره به گذشت بیش از چهارده قرن از ظهور اسلام، یادآور شد: استفاده از تجربیات دوران طولانی، ملت ما را آماده کرده تا از بسیاری از امتحانات سربلند بیرون بیاید و توطئه‌های شیطانی را خنثی کند؛ زیرا سختی‌هایی که از سوی بیگانگان و مزدوران داخلی بر ملت ما تحمیل شده، ‌موجب شده تا مردم در راه حفظ نظام اسلامی فداکاری کنند و چه بسا دلیل این‌که امام خمینی (ره) این ملت را از مسلمانان صدر اسلام بهتر معرفی کردند همین باشد.

وی اضافه کرد: در مقابل این فتنه‌های پیچیده، بسیاری از افراد زیرک و با فراست هم فریب می‌خورند و باید برای نجات از این فتنه‌ها به فضل الهی و توسل به اهل‌بیت (ع) امید داشت.

آیت الله مصباح یزدی ادامه داد: استفاده از همین تجربیات اخیر هم، نیاز به تدبر و عبرت‌گیری دارد، چرا که هر گاه مردم احساس مسئولیت را رها کردند و خود را نسبت به حوادث بی‌تفاوت نشان دادند، شیطان بر آن‌ها مسلط می‌شود. بنابراین باید خیلی هشیار باشیم، حساسیت نشان داده، وظیفه خود را به درستی انجام دهیم.

رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بیان داشت:‌ از طرف دیگر شیطان با این تجربیات طولانی که از فریب انسان‌های مختلف به دست آورده، می‌داند از کجا شروع کند. او از نقطه‌ای بسیار کم‌رنگ شروع می‌کند وتدریجا پیش می‌رود به طوری که حساسیتی ایجاد نشود و بعضی‌ها هم به خاطر صداقت و صفا و اندکی سادگی، حساسیتی نشان نمی‌دهند؛ یا توجیه می‌کنند و یا گمان می‌کنند که مبارزه با این انحرافات به هزینه‌هایش نمی‌ارزد.

وی خاطرنشان کرد: بعضی‌ها نسبت به خطر اطلاع دارند ولی آن را ساده می‌انگارند و مسامحه می‌کنند، بعضی هم که عمق خطر را بیشتر درک می‌کنند، ‌به خاطر تعلق به گروه خاص، واکنش به خطر را به مصلحت گروه خود نمی‌بینند و عکس‌العملی نشان نمی‌دهند.

عضو مجلس خبرگان اضافه کرد: ‌تنها افراد اندکی هستند که چشم تیزبینی دارند، خطر را می‌بینند، آینده‌اش را درک و ارزیابی می‌کنند و طبعا حساسیت نشان می‌دهند، اما غالبا با چنین افرادی رفتارهای نامهربانانه می‌شود، و این نامهربانی‌ها نه تنها از سوی دشمنان بلکه گاهی اوقات از طرف دوستان نیز دیده می‌شود که جای تعجب دارد.

آیت‌الله مصباح تصریح کرد:‌ ما باید به این هشدارها توجه کنیم، مخصوصا اگر تجربه مثبتی نسبت به این هشدارها در گذشته وجود داشته باشد.

وی اظهار داشت:‌ در چند سال اخیر، چنین احساسی پیش آمده که خطری پیچیده نسبت به اساس فکری جامعه در حال شکل‌گرفتن است و شیطان تمام تجربیات وحیله‌های خود را به کار گرفته تا طرز فکری انحرافی را در جامعه القاء کند.

استاد اخلاق حوزه علمیه به نقطه شروع این تفکر اشاره کرد وگفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که با بینش عمیق و درک خاص امام (ره) نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی و مدیریت شایسته ایشان و هم‌دلی و یکپارچگی ملت به‌وقوع پیوست، دشمنان کوشیدند نقش امام (ره) را در ایجاد این تحول عظیم اسلامی کم‌رنگ کنند.

عضو خبرگان رهبری یادآور شد:‌ ظهور یک رهبر دینی و نفوذ فوق‌العاده او در توده‌ مردم، ‌دشمنان را نسبت به روحانیت حساس کرد بنابراین کوشیدند از این محبوبیت ونفوذ جلوگیری کنند و تفکر ضد روحانیت را در میان اقشار جامعه رواج دهند.

وی ادامه داد: استراتژی قطعی شیطان این است که بتواند مرتبه و قداست روحانیت شیعه را تضعیف کند چون تنها راه تضعیف اقتدار اسلام و دور کردن جامعه از خداوند، تضعیف روحانیت است.

رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی با اشاره به چند نمونه از این اقدامات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خاطر نشان کرد:‌ قدم اول در القای این تفکر، سعی در کاستن از محبوبیت روحانیت با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف برخی روحانیان و حتی لغزش‌های ایشان در تکلم و پوشش، و قدم دوم مطرح کردن اسلام منهای روحانیت بود.

آیت الله مصباح اضافه کرد: این استراتژی تمام نشده و امروز هم با الگو قرار دادن اروپا در کنار زدن کلیسا، تلاش می‌کنند تا روحانیت را مانع پیشرفت ایران جلوه دهند و با این ایده، درصدد کنار گذاشتن روحانیت و القای تفکر ضد روحانیت در جامعه هستند.

عضو مجلس خبرگان رهبری یادآور شد:‌ امام خمینی (ره) ایران را برای اسلام می‌خواست، اما این گروه اسلام را فدای ایران می‌کنند.

استاد اخلاق حوزه علمیه تأکید کرد:‌ کمال استادی این شیاطین در اینجا ظاهر می‌شود که با القای این فکر که امام زمان (عج) کشور را اداره می‌کند، سعی در تضعیف جایگاه ولی‌فقیه دارند و نیاز به وجود ولی‌فقیه را زیر سؤال می‌برند.

وی اظهار داشت:‌ این طرز فکر به سمتی در حال حرکت است که می‌گوید ما با رابطه‌ای معنوی می‌توانیم خواسته امام زمان (عج) را به دست آوریم و کشور را بی‌واسطه و بدون نیاز به متخصصان اسلام‌شناس اداره کنیم.

این استاد فلسفه و تفسیر قرآن تأکید کرد:‌ هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیت‌ها، طرح‌ها و خدمات‌ انجام‌شده در این چند سال از جانب یک نفر منحرف بوده و او بزرگ‌ترین استراتژیست عالم است، و هر کاری که انجام داده‌ایم از او الهام گرفته‌ایم و بنابراین او باید رئیس‌جمهور آینده شود و کشور را اداره کند.

آیت‌الله مصباح تصریح کرد: این خطر بزرگی است که به نام اسلام، با استفاده از خون شهیدان و بعد از تحمل این همه سختی‌ها بگویند انتخاب شدن چنین کسی که نه شناخت درستی از اسلام دارد و نه سوابق روشنی در انقلاب، مرتبه‌ای از ظهور است! بدین ترتیب شیطان وسایلی فراهم کرده که در دل یک کشور اسلامی با شعارهای دینی، نطفه یک حرکت ضد اسلامی منعقد گردد.

وی افزود: اکنون اگر احتمال ضعیفی هم بدهیم که شیطان چنین نقشه‌ای کشیده است، باید حواسمان جمع باشد، احتیاط کنیم و نسبت به حوادث و فتنه‌ها حساسیت وعکس العمل مناسب انجام دهیم.

شاهرخ بزرگی
۲۲ارديبهشت
آیت‌الله مصباح یزدی:
هشدار در مورد تکرار سناریوی علی‌محمد باب/ دلیل ندارد سکوت کنیم
 

آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به تعابیری چون «امام زمان(عج) خود جامعه را اداره می‌کند» با بیان اینکه این سخن به این معنی است که اگر خود ولی عصر(عج) جامعه را اداره می‌کنند،‌ پس نیازی به نائب نیست، نسبت به ایجاد سید علی‌محمد باب دیگری در برابر ولایت فقیه هشدار داد.

به گزارش رجانیوز به نقل از مرکز خبر حوزه، آیت‌الله مصباح یزدی،‌ پیش از ظهر امروز در دیدار اعضای حزب مؤتلفه اسلامی با اشاره به رواج انحراف فکری جدیدی در جامعه و مطرح شدن تعابیری چون «امام زمان(عج) خود جامعه را اداره می‌کند»،‌ تصریح کرد: درست است که در ابتدا این سخن برای ارادتمندان و علاقه‌مندان به حضرت بقیه‌الله(عج) خوش باشد،‌ ولی وقتی به آن فکر می‌کنیم، می‌توانیم به آینده خطرناک این سخن پی ببریم.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ادامه داد: این سخن به این معنی است که اگر خود ولی عصر(عج) جامعه را اداره می‌کنند،‌ پس نیازی به واسطه و نائب نیست!

وی با ابراز نگرانی از رواج چنین تفکری در جامعه، اظهار داشت: ‌اگر این تفکر در جامعه رواج یابد و کسی که این تفکر را رواج می‌دهد، قدرت در اختیار داشته باشد و به احتمال 99 درصد کمک‌های خارجی نیز ضمیمه آن شود، چه شرایطی در جامعه به وجود می‌آید؟

آیت‌الله مصباح یزدی خاطرنشان کرد: اگر این جریان ادامه یابد و یک روز دیدیم که سید علی‌محمد باب دیگری به دست خودمان و با ثمره خون شهیدان و مقاومت‌های فراوان به وجود آمده است،‌ تعجب نکنیم.

وی افزود: حال اگر کسی ریاست، پول و سوابق داشته باشد و خدمات دولت نهم و دهم نیز در اختیار او قرار گیرد و چه بسا رئیس جمهور هم بگوید هر چه دارم از او بوده است چه تأثیراتی می‌تواند داشته باشد؟!

*سخن از حذف اسلام در کلام یک مقام رسمی پلورالیسمی است که سایه آن را با تیر می‌زدیم

آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به مخالفت‌های صورت گرفته با چنین تفکراتی پیش از انقلاب، اظهار داشت: امروز یک مقام رسمی کشور، بیاید و مطرح کند که دیگر دوران تعریف از اسلام و شعار اسلامی گذشته است، پلورالیسمی است که در گذشته سایه آن را نیز با تیر می‌زدیم.

وی با تأکید بر این که در این جریان، آهسته آهسته شعارهای اسلامی کم‌رنگ می‌شود،‌ بیان داشت: در چنین شرایطی ارزش‌های اسلامی جای خود را به ارزش‌های فردی و نام اسلام جای خود را به ایران می‌دهد؛ هرچند هم بگویند ایشان منظورشان فلان بوده و شفاف هستند.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ارتباط و دیدار با برخی شخصیت‌های بین‌المللی که حتی مقامات بالای کشور نیز تاکنون با آنان ملاقات را بابی دیگر معرفی کرد و اظهار داشت: قرائن حاکی از سفر‌های این شخص به سراسر جهان از شرق تا غرب و ملاقات با بالاترین شخصیت‌ها است که در هیچ جا انعکاس نمی‌یابد،‌ تا آنجا که رئیس جمهور رسماً وزیر خارجه را کنار می‌گذارد و می‌‌گوید سیاست خارجه من را باید ایشان اداره کنند.

*در برابر انحرافات سکوت نخواهیم کرد

وی تأکید کرد: البته با عنایت خداوند و هوشیاری مقام معظم رهبری و بیداری مردم، این امر اتفاق نمی‌افتد اما دلیل هم ندارد که ما سکوت کنیم و به وظیفه خود عمل نکنیم.

آیت‌الله مصباح یزدی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به خدمات دولت نهم و دهم و تأییدات رهبری از این دولت، اظهار داشت: آنچه باعث روی کار آمدن این دولت شد، شعارهایی بودکه در سی سال پس از انقلاب مطرح می‌شد و مردم که از فراموش شدن آنها آسیب‌های فراوانی را متحمل شده بودند، به آنها دل بستند که البته کارهای عظیمی هم صورت گرفت و مقام معظم رهبری نیز این دولت را تأیید کردند.

وی با بیان این که این مسائل دلیل مطلق بودن نمی‌شود، اظهار داشت: در کنار این خدمات،‌ آهسته آهسته سخنانی مطرح شد که قضاوت‌های فراوانی در این باره صورت گرفت، اما بعد‌ها مسائلی ظاهر شد که قابل توجیه منطق،‌ برهان و شرع نبود.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)با تأکید بر این که برخی اقدامات اخیر، حتی با اقتضای سیاسی نیز سازگار نبود،‌ خاطرنشان کرد: این که به گونه‌ای رفتار شود که رهبری، مراجع، علما و مردم متدین را از خود ناراضی کند و کاری کرد که صمیمی‌ترین دوستان نیز با او به مخالفت بپردازند، توجیهی ندارد.

وی در پایان تصریح کردند: ‌در این میان ما وظیفه داریم در مرحله نخست، فردی که شیفته این شخص شده است را متوجه اشتباهاتش کنیم و در مرحله بعد خواص فریب‌خورده را نیز نجات دهیم.

شاهرخ بزرگی
۱۲ارديبهشت

دیروز آقای دکتر احمدی نژاد بعد از یک غیبت 11 روزه که از ایشان انتظار نمی رفت و تعجب همراه با تاسف دوستان واقعی رئیس جمهور محترم را در پی داشت، به دفتر کار خود بازگشت و با این اقدام- هرچند دیرهنگام- خویش، خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها را به کابوس تبدیل کرد. در فاصله 11 روز گذشته آنچه در میان مردم دیده می شد، نگرانی توام با دلخوری از رئیس جمهوری بود که با اعتقاد به پیروی بی چون و چرای ایشان از رهبر و مقتدای خویش انتخاب کرده بودند و او نیز در خدمت به خلق خدا و ایستادگی در مقابل باج خواهی نظام سلطه جهانی، سنگ تمام گذاشته بود و اکنون در پی ماجرای اخیر، دلشوره داشتند که مبادا در گزینش خود به خطا رفته باشند! در دیگر سوی این میدان، دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و دنباله های حقیر و شکست خورده آنها ایستاده بودند که با توهم حاکمیت دوگانه، آرزوی بیش از سه دهه بر زمین مانده خود را - دستکم به ظاهر- برآورده شده تلقی می کردند و با ذوق زدگی- یا تظاهر به ذوق زدگی- این «آرزو» را به «خبر» تبدیل کرده و به شیپور فریب و پر سر و صدای خود سپرده بودند. و اما، در این میان گروه دیگری نیز بودند که ماجرای پلشت اخیر را خود آفریده بودند و یا در پیدایش آن نقش برجسته و پررنگی داشتند. این جماعت که با استناد به مواضع و عملکرد چند ساله شان در میان مردم و نزد دوستداران واقعی رئیس جمهور محترم، «جریان انحرافی» نام گرفته اند، طی 11 روز گذشته، به گواهی آنچه بر زبان و قلم آورده اند، نه دغدغه نظام را داشتند و نه سرنوشت رئیس جمهوری که لاف دوستی و نزدیکی با او را می زدند برایشان اهمیت داشت! آنها فقط نگران خود بودند. در این گزاره ها- که اندکی از بسیارهاست- همه روزه از سوی گروه انحرافی و به صورت پیامک برای این و آن ارسال می شد، دقت کنید؛ «باند قدرت و ثروت، آقای مشایی را هدف حمله و هجوم ناجوانمردانه خود قرار داده اند»! «مخالفان ولایت فقیه به احمدی نژاد و آقای مشایی هجوم آورده اند»!و... اعضای جریان انحرافی توضیح نمی دادند؛ کسی که 18 پست حساس دولتی و هزاران میلیارد تومان پول بی حساب و کتاب را در اختیار خود دارد و بدون احساس نیاز به پاسخگویی در برابر قانون، دست به هر کاری که مایل باشد می زند و مبالغ نجومی از بیت المال را هرجا که بخواهد هزینه می کند و... صاحب ثروت و قدرت است، یا آن بسیجی پاکباخته و تهی دست که تاراج بیت المال و حضور غریبه ها در کانون های حساس نظام را برنمی تابد و علیه گروه منحرف خروش برمی دارد؟!...
خوشبختانه رئیس جمهور محترم، همانگونه که از ایشان انتظار می رفت با حضور دیروز خود در ریاست جمهوری و شرکت در جلسه هفتگی هیئت دولت، از یکسو، به دلشوره و نگرانی مردم که بی علت نبود، پایان داد و ان شاءالله در ادامه مسیر رگه های باریک احتمالی از تکرار رخداد پلشت یاد شده را نیز محو خواهد کرد و از سوی دیگر، خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های حقیر و بارها شکست خورده داخلی آنها را نه فقط آشفته، که به کابوس تبدیل کرد و می ماند جریان انحرافی که امید است رئیس جمهور محترم و مردمی، توصیه دلسوزانه دوستان واقعی خویش را نادیده نگیرد و از کنار دغدغه آنان که نشان داده اند، نه سودای سود دارند و نه غم بود و نبود، آسان عبور نفرمایند.
و اما، در این وجیزه، سخن دیگری نیز در میان است که می تواند و باید برای همگان درس آموز و عبرت انگیز باشد و آن، این که تقریبا، بلافاصله پس از انتشار خبر ابقای وزیر اطلاعات از سوی رهبر معظم انقلاب که با استقبال چندانی از سوی آقای رئیس جمهور روبرو نشده بود- و یا اینگونه تبلیغ شده بود- تمامی دشمنان بیرونی با بهره گیری از ماشین عظیم و پردامنه تبلیغاتی و رسانه ای خود به تقدیر و تمجید از آقای احمدی نژاد پرداختند و در حمایت و قدردانی! از ایشان کمترین تردیدی به خود راه ندادند. چرا...؟! این حامیان تازه به میدان آمده! دقیقا همان قدرت های استکباری و دشمنان تابلوداری بودند که تا چند روز قبل تمامی محافل خبری، سیاسی خود را با اختصاص هزینه های کلان و نجومی علیه ایشان به کار گرفته بودند و از هیچ تهمت و افتراء و بدگویی و ناسزایی به آقای احمدی نژاد دریغ نمی کردند. آیا غیر از این است؟! بنابراین، پای این پرسش منطقی در میان است که چرخش یکصد و هشتاد درجه ای مورد اشاره از کدام نقطه آغاز شده و در کجا ریشه داشته است؟
پاسخ این سؤال نه پیچیده است که برای فهم آن به اذهان ژرف اندیش نیازی باشد و نه پنهان و رازآلود است که بدون دسترسی به اخبار و گزارش های سری و طبقه بندی شده قابل درک نباشد. این چرخش یکصد و هشتاد درجه ای دقیقا هنگامی آغاز شد که دشمن احساس کرد- و یا در این توهم افتاد- که آقای احمدی نژاد، حکم و توصیه رهبر معظم انقلاب را نادیده گرفته و از تن دادن به آن خودداری کرده است! به بیان دیگر، دشمن احساس کرد آرزوی دیرینه اش که سه دهه برزمین مانده بود، یعنی «حاکمیت دوگانه» تحقق یافته و یا نشانه های آغاز آن دیده می شود!
خب! اکنون سؤال دیگری در میان است که پاسخش اگرچه روشن و بدیهی ولی بیان دوباره و حتی چندباره آن خالی از فایده نیست و آن سؤال این که، چرا دشمنان تابلودار بیرونی پس از احساس- به زعم خود- «حاکمیت دوگانه» بدون کمترین تردیدی حمایت از آقای احمدی نژاد و تقدیر و تمجید از ایشان را برگزیدند و حال آن که می توانستند به جای آقای احمدی نژاد، حمایت و تقدیر خود را نثار رهبر معظم انقلاب کنند؟! مگر نه این که به خیال خام آنان، در حاکمیت نظام اسلامی «ترک افتاده»! و نشانه های حاکمیت دوگانه پدید آمده است؟! بنابراین آنچه برای آنان در نگاه اول، ضروری به نظر می رسد، حمایت و تقدیر از یک سوی این به اصطلاح حاکمیت دوگانه است، چرا که هدف نهایی دشمن، دوسویه شدن حاکمیت است و چه فرقی می کند که کدام سو در مقابل سوی دیگر مورد حمایت قرار گرفته و تقدیر و تمجید شود؟! بنابراین چرا در این میان حمایت از آقای احمدی نژاد را برگزیدند و بی درنگ به سوی آن رفتند؟!
پاسخ به این سؤال است که درس آموز و عبرت انگیز است و می تواند یک بار دیگر و برای چندمین بار در عمر پربرکت و مقدس جمهوری اسلامی ایران، آویزه گوش و دل همگان باشد. دقت کنید! دشمن می داند و کمترین تردیدی ندارد که دشمن واقعی نظام سلطه بین الملل و سد مستحکم در مقابل باج خواهی، زورگویی و غارتگری و خونریزی جهانخواران، «ولی فقیه» است و دیگران، از جمله رئیس جمهور و یا هر مقام برجسته و بلندپایه دیگر، فقط در حد و اندازه و در نقش «بازوی ولی فقیه» در میدان حضور دارند که توان و قدرت خود را از آن وجود مبارک و ملکوتی می گیرند. دشمن می داند که
«گرچه تیغ از کمان همی گذرد... از کمان دار بیند اهل خرد».
به بیان دیگر، دشمنان بیرونی و نظام سلطه جهانی، اگر از نظام اسلامی در هراسند و اقتدار آن را سد راه خود می دانند، این هراس از اقتدار ولی فقیه است نه رئیس جمهور محترم و یا هر مقام بلندپایه و محترم دیگر، چرا که مردم براساس باورهای دینی عمیق خود گوش به فرمان ولی امر خویشند و همواره از او به یک اشاره بوده و هست و از مردم به سر دویدن. رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس قوه مقننه و... تنها هنگامی برای دشمن خطرساز و برای مردم آرامش آفرین هستند که پیرو بی چون و چرای ولی فقیه، یعنی نایب حضرت بقیه الله الاعظم- ارواحنا له الفداء- باشند و به هر اندازه که پای از این حلقه بیرون گذارند- ولو به توهم دشمن- هرچه باشند و هرکه باشند یک شهروند ساده و معمولی مانند سایر شهروندان خواهند بود. بنابراین، اگر سخنان توفنده برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، لرزه بر اندام نظام سلطه می اندازد و خروش ایشان علیه رژیم صهیونیستی، سردمداران این رژیم جعلی و کودک کش را به وحشت فرو می برد و... تنها به این علت است که آنها، زبان ولی فقیه را در کام ایشان می بینند وگرنه... مگر همین دشمنان تابلودار بلافاصله پس از آن که به خیال خود احساس جدایی احمدی نژاد از ولی امر مسلمین را دیدند، به جای خروش علیه ایشان، زبان و قلم به حمایت و تعریف و تمجید از وی نگشودند؟!
و بالاخره، با توجه به شرایط حساس کنونی و خیزش ها و انقلاب های اسلامی ملت های مسلمان منطقه که چشم و دل به ایران اسلامی دوخته اند، آیا برادر عزیز و بزرگوارمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد، احتمال نمی دهند ماجرای اخیر، توطئه ای - اگرچه با چند واسطه- تحمیل شده به ایشان باشد؟! رئیس جمهور محترم بارها نشان داده و همین دیروز نیز با صراحت بر این باور قلبی خود، تاکید ورزیده است که پیرو بی چون و چرای ولی فقیه است. بنابراین، ماجرای پلشت چند روز گذشته را چه کسانی رقم زده اند؟!
حسین شریعتمداری

کیهان ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰

شاهرخ بزرگی
۰۳ارديبهشت

وزیر اطلاعات دولت نهم ضمن بیان ناگفته هایی از چگونگی برکناری اش، اقدام دولت را در عزل مصلحی توجیه ناپذیر دانست.
غلامحسین محسنی اژه ای در همایش «ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء» در سخنانی با اشاره به وقایع اخیر رخ داده در کشور و برکناری وزیر اطلاعات اظهار داشت: رئیس جمهوری تلاشهای فراوانی را در کشور انجام داده اند و عملکرد احمدی نژاد در زمینه استکبارستیزی، تحرک زایدالوصف و رسیدگی به محرومین در جای خودش قابل تقدیر است ولی گاهی ایشان کارهایی انجام می دهند که هیچ توجیهی برای آنها پیدا نمی شود.
سخنگوی قوه قضاییه با تاکید بر اینکه کنار گذاشتن وزیر اطلاعات در این شرایط توجیهی نداشت، گفت: از سوی دیگر «چگونه کنار گذاشتن» وزیر اطلاعات به عنوان یکی از وزارتخانه های کلیدی مهم است.
دادستان کل کشور که در خرم آباد سخن می گفت با بیان اینکه وقتی می خواهند وزیر را کنار بگذارند باید یکسری زمینه چینی ها صورت گیرد، خاطرنشان کرد: باید طوری در این رابطه عمل شود که سیستم اطلاعاتی کشور ضربه نخورد و حداقل زمانی برای معرفی فردی که می خواهد به جای وزیر گذاشته شود مدنظر قرار گیرد.
محسنی اژه ای با تاکید بر اینکه کنار گذاشتن وزرا جزء اختیارات رئیس جمهور است ادامه داد: ولی حقیقتا نحوه عملکرد در مورد برکناری وزیر اطلاعات توجیه پذیر نیست.
وی با اشاره به واکنش رهبر معظم انقلاب به برکناری مصلحی گفت: ایشان در نامه ای خطاب به رئیس جمهوری عنوان کردند که کنار گذاشتن مصلحی در شرایط کنونی نه به مصلحت کشور است و نه به مصلحت شما.
دادستان کل کشور ادامه داد: این گونه برخوردها در دل دشمنان ما چقدر «قند آب می کند».
محسنی اژه ای در ادامه سخنان خود به نحوه برکناری خود در زمانی که بر مسند وزارت اطلاعات قرار داشت، اشاره کرد و گفت: من و صفارهرندی را دو هفته مانده به پایان دوره وزارتمان کنار گذاشتند که حتی اگر فرض هم کنیم که ما «آدم های بدی» هستیم باز هم این برخورد درست نبود.
وزیر اطلاعات دولت نهم با بیان اینکه «ما خودمان هم نفهمیدیم چگونه و چرا ما را کنار گذاشتند» یادآور شد: بسیاری از مسئولین از برکناری من هیچ اطلاعی نداشتند.
وی ادامه داد: اطلاعی ندارم که در آن زمان مقام معظم رهبری از روند برکناری من مطلع بود یا نه، ولی ایشان از برکناری آقای مصلحی اطلاعی نداشتند.
محسنی اژه ای در ادامه روایت خود از برکناری اش در دولت نهم گفت: بعد از نماز ظهر روزی که من را برکنار کردند مانند همیشه قرار بود تا قبل از پایان وقت اداری یک جلسه ای بگذاریم که وقت هم فوت نشود که در حال رفتن به اتاق کارم بودم که یکی از معاونین من سراسیمه به استقبال من آمد و خبر عزل من را داد و گفت که به وی پیشنهاد سرپرستی وزارت اطلاعات داده شده است.
وی با اشاره به شوکه شدن همراهانش پس از شنیدن خبر عزلش از وزارت اطلاعات دولت نهم، بیان داشت: ولی خود من چون شناخت داشتم خیلی شوکه نشدم!
دادستان کل کشور با اشاره به اطلاع از خبر برکناری اش چند دقیقه مانده به پخش اخبار ساعت 14 یادآور شد: پس از شنیدن خبر عزلم در پاسخ به مشورت معاونم برای پذیرفتن سرپرستی وزارت اطلاعات به او گفتم که اگر من برکنار شدم که دیگر نمی توانم نظری داشته باشم ولی اگر از من مشورت می خواهی من می گویم حتما قبولت داشته که به عنوان سرپرست شما را معرفی کرده است.
محسنی اژه ای با بیان اینکه این به صلاح نبود که دو هفته مانده به پایان دوره دست به برکناری وزرا بزنند عنوان کرد: به هر حال ما با یکی دو نفر مشورت کردیم که در مقابل این موضوع چه واکنشی نشان دهیم.
وی با اشاره به اینکه روز برکناری اش از وزارت اطلاعات مانند همه یکشنبه ها قرار بود جلسه دولت ساعت چهار برگزار شود، افزود: اتفاقی که برای ما رخ داد مانند همین اتفاقی بود که برای مصلحی رخ داد.
دادستان کل کشور ادامه داد: ابتدا قصد داشتم با توجه به برکناری در جلسه دولت حضور پیدا نکنم که در نهایت با توجه به اینکه این موضوع به صورت رسمی به ما اعلام نشده بود تصمیم به حضور در جلسه دولت گرفتیم.
محسنی اژه ای با بیان اینکه گاهی وقت ها یک «استعفای زوری» از آدم می گیرند، گفت: ولی متأسفانه در این خصوص هیچ حرفی به ما گفته نشده بود.
وی ادامه داد: در نهایت تصمیم گرفتیم خودمان را «به آن راه بزنیم» که از موضوع برکناری خبر نداریم و برای رفتن به جلسه دولت سوار ماشین شدم که راننده ماشین به من یادآوری کرد که آقای محسنی، گفته اند شما جلسه دولت نروید و به دفتر ریاست جمهوری مراجعه کنید.
دادستان کل کشور افزود: پس از رفتن ما به دفتر ریاست جمهوری آقای شیخ الاسلامی که آن زمان رئیس دفتر رئیس جمهور بودند به ما اطلاع دادند که من و آقای صفارهرندی عزل شده ایم.
محسنی اژه ای در ادامه روایت خود از برکناری اش گفت: من در نهایت به رئیس دفتر رئیس جمهور گفتم خب ایرادی ندارد ما به جلسه دولت می رویم تا حداقل با دوستانی که چهار سال با هم بودیم خداحافظی داشته باشیم که ایشان به ما گفتند شما نروید!
وی با بیان اینکه هر قدر اصرار کردیم اجازه خداحافظی به من ندادند، گفت: رئیس دفتر رئیس جمهوری ضمن مخالفت با حضور من در جلسه دولت عنوان کردند که به وی گفته شده است از ورود من به جلسه ممانعت کند.
وزیر سابق اطلاعات با اشاره به عزل دیگر وزیران دولت نهم گفت: در نهایت من هنگام خداحافظی به رئیس دفتر رئیس جمهور یادآوری کردم که با توجه به برکناری من و صفارهرندی دولت از حد نصاب می افتد.
محسنی اژه ای ادامه داد: اینقدر شتاب زده در مورد برکناری وزرا عمل شده بود که حتی به این موضوع هم فکر نکرده بودند که با عزل ما دولت از رسمیت می افتد و باید برای ادامه کار دوباره از مجلس رأی اعتماد بگیرد.
وی افزود: بعد از یادآوری من رئیس دفتر رئیس جمهور همانجا به دولت زنگ زدند و موضوع را عنوان کردند که در نهایت تصمیم گرفتند حکم صفارهرندی را فعلا ابلاغ نکنند تا دولت از رسمیت نیفتد.
سخنگوی قوه قضاییه با اشاره به سختی کار مقام معظم رهبری در ایجاد تعامل میان مسئولان گفت: اگر هدایت های ایشان نبود مسلما دشمن در بسیاری از صحنه ها نتیجه می گرفت.


روزنامه کیهان شنبه 3 اردیبهشت 1390

شاهرخ بزرگی