صبح فردا

صبح فردا

دوستی داشتم که بهتر است بگویم برادری داشتم بنام شهید مهدی (بهروز) فلاحت پور که سالیان سال در جبهه های حق علیه باطل به جنگ و مبارزه با بعثیان کافر مشغول بود و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت و هر بار با جراحات سنگین به پشت جبهه و بیمارستان بر می گشت بالاخره با چندین بار مجروحیت و شیمیایی شدن در 8 سال دفاع مقدس شهید نشد تا اینکه در اردیبهشت ماه سال 1371 به لبنان رفت تا درباره شهید سیدعباس موسوی و مبارزان لبنانی برنامه بسازد و از طرف موسسه فرهنگی روایت فتح به همراه چندتن از همکاران و دوستانش به جنوب لبنان رفت که در 31 اردیبهشت ماه سال 1371 در حین فیلمبرداری در دره بقاع لبنان ناگهان هواپیماهای رژیم صهیونیستی اسرائیل دره بقاع را بمباران کردند که ایشان هم در همان مکان به شهادت رسید و به آرزویش که وصل به حضرت دوست بود نائل آمد. از ایشان فقط یک قطعه کوچک از مچ پایش به وطن بازگشت ، لذا این وبلاگ را بیاد او و بنام او درست کردم تا هر از گاهی یادی از او و خاطرات شیرین با او بودن بنمایم. روحش شاد و یادش گرامی

آخرین نظرات

خواست خدا بالاترین است

شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۸۹، ۱۱:۳۳ ب.ظ

تا خدا نخواهد نمی شود

و دست خدا با جماعت است که اگر نبود ۳۲ سال پیش در این دیار هیچ اتفاقی نمی افتاد

و اکنون هم در قاهره پس از ۳۲ سال مردم بیدار شده اند و کار الگویشان ام القرای اسلام را دارند تکرار می کنند و تو لذت می بری و به خودت می بالی که چقدر این قیام اگر چه دیر شده ولی شیرین است

نمی دانم چقدر دل مولای غایب از نظرمان شاد شده ولی از سیمای نائب بر حقش که دیدیم که شوق بسیار بود و شاید هم از دعاهای شبانه و از سجاده نشینی های بلند اوست نمی دانم .............

به خود می نازیم که مولا داریم

به خود می بالیم که سایه بان داریم

به خود افتخار می کنیم که اهل کوفه نیستیم

به خود غره می شویم که رهبر داریم و دلمان به درد می آیدی که قیام قاهره بی رهبر است .........

اما خواست خدا بالاترین است هر چه او بخواهد همان می شود و حتما دیگر نوبت مصر است که بت زمان را بشکند و دیوار قفس را خراب کرده و آزاد شود و ما می دانیم که چقدر طعم آزادی شیرین است .......

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۱/۱۶
شاهرخ بزرگی

نظرات  (۲)

۱۷ بهمن ۸۹ ، ۰۰:۳۹ آفتاب مهربانی
سلام خدمت شما دوست عزیز به روزم و از شما دعوت میکنم تا با نظرات زیباتون منو در ارائه بهتر مطلب کمک کنین منتظرتم
۰۴ فروردين ۹۰ ، ۱۴:۵۷ کاش مےشد خدا را بوسید...
آرے باید افتخار کرد و غره شد بـ این دارایے
کـ اگر همچون اویے را نمے داشتیم
حالا
شاید اینگونه نبودیم.
این روزها
نمےدانم چرا وقتے اخبار
دومینوے حرکت هاے مردمے را نشان مےدهد،
بےاختیار بغض ام مےگیرد؛
انگار کـ نزدیک است
و انگار کـ خبرے در راه نیست
و مردے در راه است...

امسال سال ِ انتظار ِ مضاعف است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی