صبح فردا

صبح فردا

دوستی داشتم که بهتر است بگویم برادری داشتم بنام شهید مهدی (بهروز) فلاحت پور که سالیان سال در جبهه های حق علیه باطل به جنگ و مبارزه با بعثیان کافر مشغول بود و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت و هر بار با جراحات سنگین به پشت جبهه و بیمارستان بر می گشت بالاخره با چندین بار مجروحیت و شیمیایی شدن در 8 سال دفاع مقدس شهید نشد تا اینکه در اردیبهشت ماه سال 1371 به لبنان رفت تا درباره شهید سیدعباس موسوی و مبارزان لبنانی برنامه بسازد و از طرف موسسه فرهنگی روایت فتح به همراه چندتن از همکاران و دوستانش به جنوب لبنان رفت که در 31 اردیبهشت ماه سال 1371 در حین فیلمبرداری در دره بقاع لبنان ناگهان هواپیماهای رژیم صهیونیستی اسرائیل دره بقاع را بمباران کردند که ایشان هم در همان مکان به شهادت رسید و به آرزویش که وصل به حضرت دوست بود نائل آمد. از ایشان فقط یک قطعه کوچک از مچ پایش به وطن بازگشت ، لذا این وبلاگ را بیاد او و بنام او درست کردم تا هر از گاهی یادی از او و خاطرات شیرین با او بودن بنمایم. روحش شاد و یادش گرامی

آخرین نظرات


 

گروه فرهنگی مشرق- یک عده می‌گویند سرانه مطالعه در کشور به طور میانگین و برای هر نفر 13 الی 17 دقیقه در روز است. عده دیگری این آمار را تکذیب می کنند و معتقدند این مقدار افزایش پیدا کرده و به یک ساعت رسیده! البته ما به سرانه مطالعه در کشور نگاهی نداریم و حرفمان فقط یک چیز است! "کتاب و کتابخوانی اوضاع خوبی ندارد."

با نگاهی به سیر نزولی فروش آثار ادبی به دلیل افزایش قیمت کاغذ و به خصوص کم اقبالی مردم در نمایشگاه کتاب امسال می تواند نتیجه گرفت که این فرهنگ کاغذی قدیمی و چندین ساله در مقابل رقبای جدیدش در حال مغلوب شدن است.


 
تصمیم گرفتیم به سهم خودمان قدمی در این مسیر برداریم و به مناسبت فرا رسیدن فصل فراغت بخشی از مردم کشور یعنی تابستان، نظر تنی چند از نویسندگان و شعرای مشهور ایرانی را در مورد آثار ادبی ارزشمندی که به بازار آمده جویا شویم و تعدادی انتخاب خوب و قابل استفاده به مخاطبان مشرق معرفی کنیم.

 

این‌بار به سراغ مرتضی سرهنگی رفتیم تا در چند حوزه مختلف سلیقه وی را جویا شویم:

مرتضی سرهنگی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات پایداری، دوازدهم آذر ماه 1332 در یکی از محله‌های قدیمی خانی‌آباد تهران دیده به جهان گشود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1367 در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار بود و گزارش‌ها، مصاحبه‌ها و نوشته‌های زیادی از او در این روزنامه به چاپ رسیدند.

پس از پایان جنگ در تیرماه سال 1367، همراه هدایت‌الله بهبودی به حوزه هنری رفت و دفتر ادبیات و هنر مقاومت را راه‌اندازی کردند. فعالیت این دفتر که کارش گردآوری و تدوین خاطرات و آثار ادبی دوران دفاع مقدس است، تاکنون ادامه دارد وبیش از 580 عنوان کتاب در کارنامه نشر خود دارد.

برخی آثار وی عبارتند از:


ـ اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی (جلد 1) 1363
ـ سفر به قله‌ها (پنج گزارش جنگی)  1367
ـ اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی (جلد 2) 1368
ـ اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی (جلد 3 ـ 5) 1369
ـ ده روز محاصره (خاطرات یک افسر عراقی) 1369
ـ یادهای زلال (خاطرات جنگ) 1369
ـ پابه‌پای باران (دو گزارش از خرمشهر) 1369
ـ اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی (جلد 6 ـ 8) 1370
ـ اسم من چفیه است 1372
ـ روزهای خرمشهر  1376
ـ نماز، ولایت، والدین  1378
ـ همسفر شقایق (خاطرات همسران فرماندهان شهید استان کرمان)  1378
ـ خرمشهر کو جهان‌آرا (گفت‌وگو با صغرا اکبرنژاد، همسر سردار شهید سیدمحمد جهان‌آرا) 1379
ـ مرتضی آیینه زندگی‌‌ام بود (گفت‌وگو با مریم امینی، همسر شهید سیدمرتضی آوینی)  1379
ـ اسم من پلاک است/ دفتر ادبیات و هنر مقاومت / 1380
ـ اسم من خاکریز است / دفتر ادبیات و هنر مقاومت / 1380
ـ خانه کوچک، زندگی بزرگ (گفت‌وگو با پروین داعی‌پور، همسر سردار شهید حسن باقری)  1382
ـ خرمشهر، خانه‌ رو به آفتاب (گفت‌وگو با صدیقه زمانی، همسر سردار شهید عبدالرضا موسوی)  1386
ـ محرم در اسارت (گزیده خاطرات آزادگان)  1386
ـ حرف ما (گزیده سرمقاله‌های کمان) 1387
ـ همه چیز درباره جنگ 1387

آنچه در ادامه می خوانید متن گفتگوی کوتاه ما با این نویسنده و فعال فرهنگی است که تقدیم حضور مخاطبان ارجمند می شود:

مشرق: در ژانر دفاع مقدس شما چه آثاری را مطالعه کردید و پسندیدید؟

"دختر شینا" به قلم خانم بهناز ضرابی زاده کتاب خوبی است. "پایی که جاماند" هم که این روزها حسابی طرفدار پیدا کرده است و توصیه می کنم مخاطبان شما آن را بخوانند. یک اثری هم هست به نام "مهمان صخره ها" که خاطرات یک خلبان به نام محمد غلامحسینی را در زمان هشت سال دفاع مقدس روایت می کند.

 
کتاب "مهمان صخره ها" به همت راحله صبوری و از طریق انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شد. داستان مهمان صخره ها مربوط به خلبانی کار کشته به نام محمد غلام‌حسینی است که بعد از اتمام دوره آموزش خلبانی خود در آمریکا و با شنیدن خبر جنگ به ایران بار می گردد و برای کشورش در ماموریت های مختلف پرواز می کند. اما در یکی از عملیات ها هواپیمایش سقوط کرده و به دست کرد های حزب دموکرات اسیر می شود.

در این میان اتفاقات بسیاری برای وی رخ میدهد تا این که نهایتا نیروهای ایرانی وی را نجات می دهند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۱۷
شاهرخ بزرگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی