صبح فردا

صبح فردا

دوستی داشتم که بهتر است بگویم برادری داشتم بنام شهید مهدی (بهروز) فلاحت پور که سالیان سال در جبهه های حق علیه باطل به جنگ و مبارزه با بعثیان کافر مشغول بود و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت و هر بار با جراحات سنگین به پشت جبهه و بیمارستان بر می گشت بالاخره با چندین بار مجروحیت و شیمیایی شدن در 8 سال دفاع مقدس شهید نشد تا اینکه در اردیبهشت ماه سال 1371 به لبنان رفت تا درباره شهید سیدعباس موسوی و مبارزان لبنانی برنامه بسازد و از طرف موسسه فرهنگی روایت فتح به همراه چندتن از همکاران و دوستانش به جنوب لبنان رفت که در 31 اردیبهشت ماه سال 1371 در حین فیلمبرداری در دره بقاع لبنان ناگهان هواپیماهای رژیم صهیونیستی اسرائیل دره بقاع را بمباران کردند که ایشان هم در همان مکان به شهادت رسید و به آرزویش که وصل به حضرت دوست بود نائل آمد. از ایشان فقط یک قطعه کوچک از مچ پایش به وطن بازگشت ، لذا این وبلاگ را بیاد او و بنام او درست کردم تا هر از گاهی یادی از او و خاطرات شیرین با او بودن بنمایم. روحش شاد و یادش گرامی

آخرین نظرات

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

۲۱مرداد

بنقل از پارسینه، عثمان طه یا «عثمان طه الحلبی» کاتب سرشناس و پر آوازه قرآن در جهان اسلام اهل سوریه بوده اما بیش از ۳۰ سال است که در شهر مدینه اقامت دارد و به زبان فارسی نیز تاحدودی تسلط دارد.
نام کامل او «أبو مروان عثمان بن عبده بن حسین بن طه الحلبی» است. او در سال ۱۹۳۴ میلادی در یکی از روستاهای اطراف شهر حلب، متولد شد. او دارای هفت فرزند است. پدرش شیخ «عبده حسین طه» امام جماعت مسجد روستایشان بود.
«عثمان طه» در مورد علت تسلطش بر زبان فارسی می‌گوید: من به خط نستعلیق فارسی علاقه زیادی دارم و هنگام تمرین بر نوشته‌های فارسی، لازم می‌شود که معنای کلمات را بفهمم و الاّ هیچ لذتی نمی‌برم از همین رو فارسی را به تنهایی یاد گرفتم. دیگر اینکه استاد «امیرخانی» از ایران، دوست بنده‌ است و من از ایشان و بعضی از دوستان، ضرب المثل‌های فارسی زیادی را یاد گرفته‌ام.
«عثمان طه الحلبی» مدرک لیسانس رشته «شریعت اسلامی» را دارد و در زمینه زبان عربی، نقاشی و هنرهای اسلامی نیز دوره‌هایی را گذرانده و مطالعات زیادی نیز داشته‌ است.
او اجازه خطاطی و به اصطلاح مدرک این کار را در سال ۱۹۷۳ میلادی از استاد ترک تبار «حامد الآمدی» دریافت کرد. وی نزد خطاطان سرشناسی همچون محمدعلی مولوی و ابراهیم رفاعی در حلب و محمد بدوی دیرانی در دمشق شاگردی کرد. او نخستین بار در سال ۱۹۷۰ میلادی قرآنی را به خط خودش برای وزارت اوقاف و شئونات اسلامی سوریه نوشت.
وی از سال ۱۹۸۸ میلادی که به عربستان سعودی مهاجرت کرد، در چاپخانه قرآن کریم ملک فهد، در مدینه مشغول به کار است. قرآن دست خط وی، به دلیل ویژگی‌های زیادی که دارد، در حال حاضر پرتیراژترین و سرشناس‌ترین قرآن موجود در سراسر جهان است.

شاهرخ بزرگی
۱۱مرداد
ضیافت شگفتی است و ضیافت کده‌ای شگفت‌تر.
ضیافت گرسنگی!

ضیافت بر سفره‌ای تهی از بانگ نوشانوش، خالی از خوردن.
و میزبان خدا، با او که خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده.
و ...

مهمان من و تو!

یک ماه چشم و لب فرو بستن، نخواستن، ندیدن، نشنیدن.
آماده برای شنیدنی دیگر، نوشیدنی دیگر و دیدنی که چشم‌های عادی و مادی از آن محرومند.

آماده برای شنیدن وحی، پیامبر گونه‌شدن، مداحی روح القدس را نوشیدن و نیوشیدن؛
تنزل الملائکته و الروح...

زیر بارش متواتر و ممتد وحی، در فرود مستمر ملائک، به «سلام» رسیدن، درک مطلع فجر که سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.

ماه شگفتی است. ماه شستن پلک‌ها از خواب برای ادراک لذت شیرین خلوت شبانگاه، ماه صیام و قیام و سلام، ماه هدایت و بینات و فرقان، هدی للناس و بینات و من الهدی و الفرقان.

به ضیافت کده‌ای می‌آییم که رسم مهمانی از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگی زدودن است.

به ضیافت کده‌ای می‌آییم که شرط ورود تقواست و شرط خروج نیز!
و مگر خدای رمضان، شهر رمضان را «لعلکم تتقون» نخوانده است؟!

بر سر در این شهر نوشته‌اند: پاکی، شرط ورود است.
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

-------------------

شب‌های اشک و زمزمه رسیده است؛ شب‌هایی که نفس‌ها بوی بهشت می گیرند، چشم‌ها بهشت را رصد می‌کنند. لب‌ها به بوسه‌ی نام دوست متبرک می شوند.

و روزها همه پرستش و نیایش و رویش، شب و روز بوسیدن نام محبوب، بوسیدن لب‌های خدا!
در این ماه، انفاس، تسبیح است، حتی خواب نیز عبادت! خوابی برای بیداری، خوابی برای نخوابیدن.

ماه مبارک خداست. در دوزخ بسته می‌شود و بهشت آغوش می‌گشاید.
آیا ما به خاموش کردن شعله‌های دوزخ در خویش می اندیشیم!

فرصت عزیزی است تا گناه از ساحت قلب‌هایمان رمان و گریزان شود،
و خدا به ضیافتکده قلب‌هایمان مهمان.

پس رمضان، جشن حضور خداست در قلب‌ها.
به خدا خوش آمد بگویید.

دکتر محمدرضا سنگری

شاهرخ بزرگی
۱۱مرداد

رمضان کشتی نوح است نمانید شما

ترسم آن است که  خود را نرسانید شما

بادبانهای شب قدر چنین می گویند

این زمان جانب خورشید برانید شما

همه رفتند، همه جانب خورشید شدند

هان بیایید اگر سوخته جانید شما

سوی آن گنبد و گلدسته سبز ازلی

چون کبوتر همگی دل بپرانید شما

دل من مرده هلا زنده دلان شب قدر

بر دلم فاتحه ای تازه بخوانید شما

شب هجران است اشکی بفشانید ز دل

روز میدان است اسبی بدوانید شما

وقت آن است که جانی بکشانید به اوج

دم آن است که روحی بدمانید شما

از جوان پیری ما هیچ مگیرید سراغ

دمتان گرم که پیران جوانید شما

مرحباتان که در این دور هدرها و هبا

گردخورشید ازل در دورانید شما

درد ما دلشدگان را بسرایید به شعر

داد ما سوختگان را بستانید شما

گاه افطار و سحر سفره نورید و دعا

چون سحرگاه رسد بانگ اذانید شما

تا نمانیم در این غمکده جز با غم هم

شب افتادن جان است بمانید شما

هفت پشتم همه از تیره باران بودند

همم از طایفه اشک بدانید شما

پدرم بود یکی آتش  دلتنگ و غریب

چون سیاووش پدر را پسرانید شما

مادری دارم از خاک که بر زانوی او

دم مردن سر من را بنشانید شما

خواهری دارم از رود که هنگام وداع

در پی اش یک چند اشکی بفشانید شما

بادها با من دلتنگ برادر بودند

ای همه ابر که در باد نهانید شما

همسری دارم از آیینه دلش روشن تر

مثل آیینه پر از نور بمانید شما

دختری دارم از جنس غزل، عطر عسل

زنده باشید اگر دخترکانید شما

ما در این غمکده ها دست به کاری نزدیم

کاش و ای کاش که کاری بتوانید شما

***

روزهایی که گذشتند دلم غلغله بود

ای که فردای زمین را نگرانید شما

تن یاران وطن پر شده از شعله و زخم

باز بر زخم چرا زخم زبانید شما

گوسپندید؟ نه! گرگید؟ نه! ماندم که که اید

نه امیرید شمایان، نه شبانید شما

آه و صد آه یکی قصه نخواندید ز درد

حیف و صد حیف یکی نکته ندانید شما

ای فسوسا که به دنبال مقام افتادید

ای دریغا که پی نام و نشانید شما

حاجتی هست اگر مردن ایمان شماست

چه کسی گفته که محتاج به نانید شما

هان ببینید در آیینه که تصویر که اید؟

هم از آیینه بپرسید کیانید شما

از هیاهوی شما چشم وطن آب نخورد

ما شنیدیم که صاحب نظرانید شما!!

این و آن راه به فردای هدایت بردند

ای دریغا که نه اینید و نه آنید شما

نکند گم شده از دست شما خاتم عمر

بر چه عهدید شما  در چه زمانید شما

ظاهرا گرچه به دل غصه غیبت دارید

در پس پرده تزویر نهانید شما

گرچه گفتید به دشنام مرا ابن فلان

من نگویم که فلان ابن فلانید شما

همزبانید ولی محرم بیگانه شدید

مهربانید ولی تلخ دهانید شما

 شاعرانید ولی از غم مردم دورید

نه بدیع و نه معانی نه بیانید شما

نیست در شعر شما هیچ امیدی به فروغ

بی خبر از غم و درد اخوانید شما

بیش ازاین از ستم خلق خدا دم مزنید

با همه همهمه ها بی همگانید شما

ما اگر بار گران بود گذشتیم و گذشت

ای دریغا که همه بار گرانید شما

خاک ایران نسب از خون سیاوش دارد

آتش افروزانا در چه گمانید شما

نکند راز دل سوختگان فاش شود

نکند نامه به بیگانه رسانید شما

مهره نرد هوس، بازی تان خواهد داد

تا به کی مضحکه هر هیجانید شما

یا از این دمدمه خود را به کناری بکشید

یا از این وسوسه خود را برهانید شما

خاکریزی ست که یک باره فرو می ریزد

باز گردید که در خط امانید شما

***

هله یاران منا دشمن جانی نشوید

خصم را بر سر جایش بنشانید شما

هین بهار رمضان است به دل پردازید

گردی از جان و دل خود بتکانید شما

کاش صافی شود از دُرد، دل و دین شما

رمضان آمده عین رمضانید شما

صبح اگر کشتی این قوم به جودی بنشست

از منش نیز سلامی برسانید شما

شهریور ماه ۱۳۸۸  علیرضا قزوه

شاهرخ بزرگی
۰۲مرداد

به گزارش مشرق متن این یادداشت چنین است: مدتی است که برخی از اظهارات آقای دکتر لاریجانی، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به «تیتر اول» روزنامه های زنجیره ای و «خبر برجسته» سایت های حامی فتنه 88 تبدیل می شود و رسانه های یاد شده با آب و تاب و ذوق زدگی به تفسیر و تحلیل مورد علاقه خود از اظهارات وی که به یقین مورد علاقه ایشان نیست می نشینند. به عنوان تازه ترین نمونه از این دست می توان به بخشی از سخنان روز پنج شنبه دکتر لاریجانی در یادواره شهدای روستای آسور از توابع شهرستان فیروزکوه اشاره کرد، از جمله، آنجا که گفته اند؛ «مجلس هرگز فکر نمی کرد که قانون یارانه ها به شکل فعلی اجرا و یارانه های نقدی به شیوه جاری پرداخت شود» یا، آنجا که می گویند ؛ «صدا و سیما نباید تریبون دولت شود»... و البته بخش اصلی سخنان ایشان نگاهی منطقی و اصولگرایانه به مسائل این روزهای داخل و خارج کشور و دفاع جانانه و هوشمندانه از مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال این رخدادها بوده است که به جای خود و مانند همیشه درخور تقدیر است و از شخصیت آزمون داده ای نظیر دکتر لاریجانی جز این نیز انتظار نرفته و نمی رود. اما متاسفانه باید گفت، اظهارات ایشان درباره «اجرای طرح هدفمندی یارانه ها» و یا «تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت» بی آن که جناب لاریجانی بخواهند و یا توجه داشته باشند، بازی در میدان دشمن است و دقیقا به همین علت با استقبال گسترده روزنامه های زنجیره ای و سایت های حامی فتنه در داخل و خارج کشور روبرو شده است. آقای دکتر لاریجانی به خوبی می دانند و کیهان نیز با توجه به رصد دائمی رسانه های داخلی و خارجی در این باره کمترین تردیدی ندارد که دشمنان بیرونی و دنباله های فتنه گر آنها در داخل کشور، بعد از شکست و رسوایی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به ناکارآمدی طرح هدفمندی یارانه ها دل بسته و پروژه تعریف شده ای را برای زیر سؤال بردن این طرح بزرگ و سرنوشت ساز کلید زده و دنبال می کردند. اما برخلاف انتظار و آرزوی آنان، طرح هدفمندی یارانه ها با موفقیت به اجرا درآمد و برخی از کاستی های آن با دستاوردهای این طرح قابل مقایسه نیست و از سوی دیگر این کاستی ها پیشاپیش قابل پیش بینی بوده و جلسات متعددی از مجلس شورای اسلامی با ریاست شخص آقای لاریجانی به یافتن راه کار برای کاستن از برخی پی آمدهای غیرقابل اجتناب این طرح اختصاص یافته بود بنابراین از ریاست محترم مجلس که خود از نزدیک شاهد تلاش بی وقفه دولت در عملیاتی کردن طرح هدفمندی یارانه ها بوده اند انتظار نمی رود، به خاطر شماری از پی آمدهای طبیعی طرح یاد شده، این اقدام بزرگ و حماسی دولت که هیچیک از دولت های سازندگی و اصلاحات جرأت انجام آن را نداشته اند به زیر سؤال بکشد.
اظهارنظر آقای دکتر لاریجانی درباره تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت نیز، ضمن آن که با واقعیت فاصله دارد زمینه دیگری برای سوءاستفاده دشمن است. دشمنان تابلودار بیرونی و دنباله های داخلی آنها، پنهان نمی کنند که در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 از روشنگری ها و برنامه های مستند صدا و سیما، ضربات خرد کننده ای دریافت کرده اند و از آنجا که اسناد ارائه شده در این روشنگری های مستند را غیر قابل انکار می دیدند به تخطئه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران روی آوردند و رسانه ملی را به یکسونگری و خودداری از انعکاس نظر مخالفان متهم کردند و حال آن که هیچ یک از آنها جرأت رودررویی و مناظره با حامیان نظام را نداشتند و دعوت های مکرر صدا و سیما برای حضور در اینگونه برنامه ها را بی پاسخ می گذاشتند. از سوی دیگر، دولت عهده دار امور اجرایی کشور است و به طور طبیعی و منطقی حجم انبوهی از اخبار و گزارش های صدا و سیما و دیگر برنامه های آن به اقدامات عمرانی، علمی، رفاهی و... دولت اختصاص پیدا می کند و در بسیاری از موارد نیز برخی از مواضع و عملکردهای دولت به نقد کشیده شده است. ضمن آن که هیچ یک از اخبار مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم نیز در رسانه ملی از قلم نیفتاده است. همین جا باید گفت که صدا و سیمای جمهوری اسلامی خالی از کاستی و اشتباه و خطاهای فاحش نیست و برخی از برنامه های آن با نیازهای واقعی مردم همخوانی چندانی ندارد - که کم و بیش در بقیه مراکز هم دیده می شود- و کیهان نیز بارها به آن پرداخته است ولی «تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت» اتهامی جفا نسبت به خدمات فراوان رسانه ملی در مقابله با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 تلقی می شود. گفتنی است که دولت نیز صدا و سیما را به یکجانبه نگری به نفع مجلس و قوه قضائیه متهم می کند!
و بالاخره، موارد فوق تنها به عنوان نمونه در این نوشته آمده است و در ادامه به اختصار باید گفت؛
الف: اصرار ریاست محترم مجلس به مرزبندی با جریان انحرافی، اقدامی ضروری و درخور تمجید است، همانگونه که تاکید همزمان این مرزبندی با عوامل پنهان و آشکار فتنه 88 نیز به منظور پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان ضروری است.
ب: سران قوای سه گانه که فرصت ملاقات حضوری با یکدیگر را دارند نباید برخی از مسائل ابهام آفرین را به رسانه ها بکشانند و برای مردم دغدغه آفرینی کنند. مخصوصا مواردی که یک سویه مطرح می شود که البته، این نمونه ها از جانب دولت نیز به فراوانی دیده شده است.
ج: به قول حکیمانه حضرت آقا، نقد دلسوزانه باید، نقاط مثبت نقد شونده را نیز دربر داشته باشد.
د: برخی از اقدامات مجلس محترم نیز خالی از انتقاد نبوده و به گونه ای در شمار اقدامات تضییع کننده حق ملت قابل ارزیابی است که شرط فوق لیسانس برای نامزدهای نمایندگی مجلس و بر زمین ماندن طرح نظارت بر نمایندگان از جمله آنهاست و انتظار می رفت ریاست محترم مجلس که می دانیم مخالف این نمونه ها بوده اند، از انتقاد نسبت به این موارد نیز دریغ نمی ورزیدند.
و بالاخره جناب لاریجانی در دوران اصلاحات به عنوان رئیس صدا و سیما و پس از آن در قامت یک اصولگرای متعهد با حملات گسترده دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها روبرو بوده است و این وجیزه با هدف پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان برای القای تفرقه در جبهه اصولگرایان قلمی شده است.
حسین شریعتمداری

شاهرخ بزرگی
۰۲مرداد
جریان بهائیت هم با ادعای دروغ ارتباط با امام زمان(عج) شروع شد
 

"جریان بهائیت با ادعای دروغین ارتباط با امام زمان (عج) شروع شد، ما باید این انحراف را جدی بگیریم، باید عمیق‌تر برخورد کنیم."

عبارت فوق جدیدترین هشدار آیت الله مصباح یزدی نسبت به جریانی نفوذی بود که با قبضه کانون های قدرت و ثروت درصدد القای افکار انحرافی خود به جامعه اسلامی است.

رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) که از هر فرصتی برای تبیین مواضع این جریان استفاده می کند اینبار در مشهد مقدس و در جمع اعضای دفتر پژوهش‌های فرهنگی در سخنان مهمی ضمن ترسیم شاخص های اصولگرای راستین و بیان  ویژگی های مکتب امام (ره) به زوایای جدیدی از انحراف جریان نفوذی در کشور پرداخت.

عقلانیت، معنویت و عدالت سه شاخص عمده مکتب امام(ره)

این استاد برجسته حوزه علمیه قم «عقلانیت»، «معنویت» و «عدالت» را سه شاخص عمده مکتب امام (ره) برشمرده و در توضیح مفهوم عقلانیت و سوء استفاده‌هایی که ممکن است از این تعبیر شود، بیان داشت: ابتدا باید ببینیم در ادبیات فلسفی و سیاسی، عقلانیت به چند صورت به کار می‌رود و منظور ما از عقلانیت چیست.

وی در ادامه اظهار داشت: عقلانیت در اصطلاح فیلسوفان قدیم به معنای پیروی از عقل، معرفی می‌شد که جنبه سلبی آن نفی اصالت حس بود، ولی در قرون وسطا، گرایش غالب که از کلیسا سرچشمه می‌گرفت، عقلانیت را در مقابل اصالت وحی قرار می‌داد و با نفی عقلانیت می‌گفت که ایمان بیاور، بعد بشناس.

وی ادامه داد: در مقابل این گرایش در قرون بعد، فیلسوفانی وارد صحنه شدند که قائل به اصالت عقل بودند، و در نتیجه زمینه‌ای برای مبارزه با کاتولیسیسم شکل گرفت و تحولاتی در علم و فلسفه ایجاد شد.

 آیت الله مصباح یزدی بیان داشت: مهمترین محور در این جریان، شعار «انسان محوری»، «اصالت انسان» یا «اومانیسم» بود و منافع انسان، محور اصلی و تعیین کننده معرفی شد و خواسته انسان، ملاک حق بود که نفی اصالت وحی را به دنبال داشت.

وی به مفهوم عقلانیت در عصر جدید نیز اشاره و یادآور شد: در عصر جدید که جامعه‌شناسان و مردم‌شناسانی مانند «آگوست کنت»، دوران حیات انسان را به دوره‌هایی چون «اساطیر»، «سحر و جادو و دین»، «فلسفه» و «علم» تقسیم کردند، عقلانیت معنای دیگری به خود گرفت و با تجربه حسی هم‌معنا شد.

وی افزود: در این دوران عقلانیت به اثبات مسائل با روش علمی تعریف شد و کاملا با اصطلاحی که مسائل را با دلیل عقلی ثابت می‌کرد، متفاوت جلوه کرد.

استاد حوزه علمیه قم در بیان تفاوت دو مفهوم از عقلانیت گفت: در عقلانیتی که مسایل را با دلیل عقلی ثابت می‌کرد، ملاک پیروی از عقل بود و بر اساس آن خدا اثبات می‌شد، ولی عقلانیت جدید با تکیه بر تجربه می‌گوید، عقل نمی‌تواند وجود خدا را اثبات کند زیرا عقل تجربه‌ای درباره خدا ندارد.

عضو خبرگان رهبری سپس به معنای عقلانیت در قرآن اشاره و تصریح کرد: قرآن واژه عقل را در جایی به کار می‌برد که تجربه حسی در آن راه ندارد؛ خداوند در ابتدای سوره بقره می‌فرماید، قرآن برای کسانی نازل شده که ایمان به غیب دارند، و همان طور که می‌دانید غیب را نمی‌توان با حس تجربه کرد، بلکه شناختن غیب با عقل است.

وی یادآور شد: این عقلانیت به معنای اعتقاد به وجود عقل و ارزش ادراکات عقلی است و بر اساس آن‌ها مبانی دینی و ارزشی اثبات می‌‌شود، و شامل مطالب عقلی محض می‌شود که اصلا حس در آن راه ندارد و نیز شامل مطالبی که از راه وحی به دست می‌آید می‌شود؛ چون پشتوانه عقلانی دارند؛ و همچنین شهودهای عرفانی را تا آنجا که با ادله عقلی قابل تأیید و تبیین باشد شامل می‌شود.

عقلانیتی که شاخص مکتب امام (ره) است

عضو مجلس خبرگان رهبری تأکید کرد: عقلانیت که شاخص مکتب امام (ره) است به معنای استناد به ادله معتبر عقل و ادراکات عقلی است که اعتبار معرفت حسی هم به آن وابسته است؛ و عنصر منفی و سلبی که در این واژه لحاظ شده، نفی خرافات و افکار انحرافی است که عقل سلیم انسان آن را معتبر نمی‌داند.

آیت‌الله مصباح یزدی در ادامه به تبیین شاخص معنویت پرداخت و خاطر نشان کرد: برای معنویت نیز معانی مختلفی بیان شده است، که متأسفانه در عصر ما مورد سوء‌استفاده قرار گرفته است، منظور از معنویت در مکتب امام (ره) این است که به مادیات دلبستگی پیدا نکنیم و در مقابل لذت‌های مادی و حیوانی خود را نبازیم.

وی همچنین به ریشه‌های این اصطلاح اشاره کرد و افزود: اصطلاح قدیمی فلاسفه از معنویت، «اصالت معنا» و «ایدئالیسم» بود، به این معنا که اصولا ادراکات حسی هیچ ارزشی ندارند و آنچه حس می‌کنیم، مبتنی بر واقعیاتی ورای ادراک حسی است، که این یک نوع تفریط‌گرایی در معرفت‌های حسی به شمار می‌رود.

رییس موسسه امام خمینی (ره)  یادآور شد: معقول‌ترین گرایش معنوی در میان فلاسفه گذشته در مکتب افلاطون دیده می‌شود و افرادی که مکتب اشراقی دارند، کم و بیش به همان معنا معتقدند.

آیت الله مصباح یزدی با اشاره به اصطلاح دیگر معنویت ادامه داد: انسان‌ها از قدیم، به چیزهایی غیر از امور مادی معتقد بوده‌اند که با حواس مادی قابل تشخیص و تبیین نبوده و ویژگی‌های مادی مانند سه بعدی بودن، وزن داشتن، یا اختصاص دادن مکانی به خود را ندارد و با این حال واقعیت دارند.

وی اظهار داشت: روان‌شناسان در تجربیات علمی خود در تعامل با بیماران روانی، کم‌کم دریافتند که انسان نمی‌تواند بدون اعتقاد به امور غیرمادی پاسخ گوی سؤالات خود باشد، از این رو در عصر اخیر گرایش «پراگماتیستی» به این سمت حرکت کرد که هر امری اعم از مادی و غیر مادی در عمل برای زندگی مفید است، حقیقت دارد، و از این‌رو باید به امور معنوی و ارزش‌های فراتر از حقایق مادی معتقد باشم تا سلامت زندگی را تأمین کنیم؛ و در نتیجه بدون اعتنا به وجود خدا، به این معنا قائل به معنویت شدند.

وی خاطر نشان کرد: بالاخره در این گرایش عام، اعتقاد به تأثیر اموری که حسی نیستند و به یک معنا ماورایی هستند، اعم از بت، روح، عقول و هر امر غیر مادی دیگر، یک نوع معنویت است.

وی همچنین گرایشی که امروزه در دنیا رواج پیدا کرده را مورد توجه قرار داد و گفت: بعد از آفات و نابسامانی‌های جنگ جهانی دوم، برخی دانشمندان منشأ پیدایش جنگ را اختلاف مذهبی معرفی کردند و کوشیدند ایدئولوژی جدیدی مطرح کنند که منشأ جنگ را از بین ببرد.

آیت الله مصباح  افزود: برای برون رفت از این مشکل، پیشنهاد ایجاد دین جهانی را دادند که بی‌نتیجه ماند، ولی راه دیگری را فیلسوفان پیشنهاد کردند مبنی بر این‌که همه ادیان صحیح است و این امر منشأ پیدایش «پلورالیسم دینی» شد و بر روی آن تبلیغات فراوانی شد.

سوژه های نتبلیغات پلورالیستی

نماینده مجلس خبرگان رهبری بیان داشت: عباراتی مانند: «هیچ دلیلی نداریم که شیعه برتر است»، یا «معلوم نیست اسلام برتر از بت پرستی باشد»، «هر که معنویت دارد ارزش دارد»، « ادیان در ظاهر مختلف‌اند ولی در جوهر شبیه یکدیگر هستند»، و ترویج مفاهیمی از قبیل عشق و صلح مطلق، سوژه تبلیغات پلورالیستی است.

آیت الله مصباح یزدی تأکید کرد: تکیه مکتب امام (ره) در شاخص معنویت روی این است که باید دنبال حقیقت باشیم و ببینم مصلحت دین چیست، که مفهوم سلبی آن این است که در مادیات غرق نشویم، ماده‌پرست نشویم، تمام دل را به پدیده‌های مادی نسپاریم، و عشق به شهوات زندگی را پر نکند.

وی یادآور شد:‌ با این اوصاف، معنویتی که حتی شامل بت‌پرستی هم می‌شود، از دایره معنویتی که امام (ره) ترویج می‌کرد بیرون می‌رود، چه رسد به این‌که کسانی بگویند دوران اسلام‌گرایی گذشته و امروز بشر به جایی رسیده که بدون استفاده از پروسه دین به حقیقت می‌رسد! استفاده از الفاظ متشابه به عنوان ابزار فریب توسط دشمنان استفاده می‌شود.

اهمیت توجه به کدهای شیطان

استاد حوزه علمیه قم توجه به کد‌های شیطانی را مهم برشمرد و گفت:‌ کدهایی مانند این‌که باید از ظواهر دین عبور کرد، یا دوران رسیدن به معنویت از راه دین گذشته و بدون دخالت دین هم می‌شود به حقیقت رسید، مواردی است که بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد و فریب این جملات به ظاهر دلنشین را نخوریم.

وی تصریح کرد: از جمله آفاتی که باید خود را در برابر آن حفظ کنیم دام اشتراک لفظی و فریب الفاظ را خوردن است.

آیت الله مصباح یزدی تأکید کرد: برگشت به دورانی که «آگوست کنت» دین و سحر و جادو را خویشاوند می‌خواند، ارتجاع و عقب‌گرد است نه تکامل و پیشرفت!

مبدا پیدایش بهائیت

وی یادآور شد:‌ مبدأ پیدایش بهائیت که امروز در دنیا به عنوان اسلام نوین معرفی می‌شود و با سوء استفاده از مزایای اسلام گسترش پیدا کرده، از یک طلبه ساده، فقیر و منحرف بود که با تحریک یک جاسوس، ایجاد شد.

عضو خبرگان رهبری خاطر نشان کرد: جریان بهائیت با همین ادعای دروغین ارتباط با امام زمان(عج) شروع شد، و ما باید این انحراف را جدی بگیریم، باید عمیق‌تر برخورد کنیم، چشم بسته حرف کسی را قبول نکنیم، هرچند او کمک‌های مالی و خدماتی انجام داده و جوایزی هم بدهد.

شاهرخ بزرگی