صبح فردا

صبح فردا

دوستی داشتم که بهتر است بگویم برادری داشتم بنام شهید مهدی (بهروز) فلاحت پور که سالیان سال در جبهه های حق علیه باطل به جنگ و مبارزه با بعثیان کافر مشغول بود و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت و هر بار با جراحات سنگین به پشت جبهه و بیمارستان بر می گشت بالاخره با چندین بار مجروحیت و شیمیایی شدن در 8 سال دفاع مقدس شهید نشد تا اینکه در اردیبهشت ماه سال 1371 به لبنان رفت تا درباره شهید سیدعباس موسوی و مبارزان لبنانی برنامه بسازد و از طرف موسسه فرهنگی روایت فتح به همراه چندتن از همکاران و دوستانش به جنوب لبنان رفت که در 31 اردیبهشت ماه سال 1371 در حین فیلمبرداری در دره بقاع لبنان ناگهان هواپیماهای رژیم صهیونیستی اسرائیل دره بقاع را بمباران کردند که ایشان هم در همان مکان به شهادت رسید و به آرزویش که وصل به حضرت دوست بود نائل آمد. از ایشان فقط یک قطعه کوچک از مچ پایش به وطن بازگشت ، لذا این وبلاگ را بیاد او و بنام او درست کردم تا هر از گاهی یادی از او و خاطرات شیرین با او بودن بنمایم. روحش شاد و یادش گرامی

آخرین نظرات

۲ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

۰۵دی
حجت الاسلام حاج شیخ حسین انصاریان ، واعظ سرشناس و محبوب کشور ، در حاشیه یک گفتگوی اختصاصی با مشرق ، یادی کرد از شهید حاج محمد ابراهیم همت ، فرمانده لشکر27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه).
وی درباره آن شهید بزرگوار گفت:
حاج همت از پا منبری های من در مجالس دهه اول محرم بود. ایشان مجسمه تقوا شهامت و شجاعت بود و من هم خیلی دوستش داشتم. وقتی که شهید شد به همراه جنازه او از تهران به اصفهان رفتم و خودم پیکر مطهرش را در داخل قبر گذاشتم.
 
شاهرخ بزرگی
۰۵دی

آغاز فرایند ثبت نام کاندیداهای انتخابات مجلس نهم، به معنای ورود جامعه سیاسی کشور به یک دوران کاملا جدید است. دورانی که دوباره یک انتخابات در نقطه کانونی آن قرار خواهد داشت و بنابراین رخدادهای آن می تواند با سایر مقاطع زمانی تفاوت فراوانی داشته باشد. برای داشتن یک فهم کلی از اینکه سیر تحولات در انتخابات مجلس نهم به چه سمتی خواهد رفت، یکی از بهترین روش ها آن است که ببینیم اساسا پدیده انتخابات در ایران چه کارکردهایی دارد و این کارکردها تا کجا سیاسی و از کجا به بعد امنیتی است.
به طور کلی پدیده انتخابات در ایران همواره از دو منظر متفاوت نگریسته شده است؛ یک منظر، منظری است که می توان آن را نگاه ساختارگرایانه به انتخابات دانست. از این منظر، انتخابات یک پدیده سیاسی است و کارکرد اصلی آن هم ایجاد مکانیسمی است برای ورود مسالمت آمیز و قانونمند به ساختار قدرت، از جانب کسانی که این ساختار را قبول دارند و به قواعد آن احترام می گذارند.
انتخابات به این معنا، چند ویژگی اساسی دارد.
نخست اینکه همزمان با به آزمون گذاشتن مقبولیت این یا آن گروه سیاسی خاص، مقبولیت کل نظام سیاسی را در هر حال افزایش می دهد چرا که این کلیت نظام سیاسی است که ظرف و مجال لازم برای گردش مسالمت آمیز قدرت میان گروه های سیاسی را فراهم آورده است. به معنای هانتینگتونی کلمه، در اینجا، انتخابات همواره دو برنده دارد: یکی فرد یا گروهی که نتیجه را از آن خود کرده و دیگری کلان نظام سیاسی که فضای لازم برای رقابت گروه های سیاسی را فراهم آورده است.
ویژگی دوم این است که انتخابات در این معنای خاص، اساسا میان کسانی برگزار می شود که مشروعیت نظام و سازوکارهای آن را قبول دارند و به آن گردن نهاده اند. انتخابات در مفهوم ساختارگرایانه آن هیچ مجالی برای فعالیت به آنچه عموما اپوزیسیون خوانده می شود نمی دهد. هر کسی که وارد صحنه انتخابات می شود به طور پیش فرض این موضوع را پذیرفته که ساز و کارهای تنظیم کننده فرایند انتخابات همان است که به طور پیشینی توسط اسناد بالادستی نظام سیاسی معین شده است. بنابراین، ورود به انتخابات و رقابت سیاسی در چارچوب آن هیچ جایی برای اعتراض به مکانیسم های اجرای آن باقی نمی گذارد مگر اینکه فردی قصد بهانه جویی و به هم زدن میز بازی را داشته باشد.
و ویژگی سوم این است که انتخابات در معنای ساختارگرایانه اش، سعی می کند مفهوم انتقال قدرت از بازنده به برنده را -که علی القاعده در ذات خود مفهومی چالش زاست- به پدیده ای نرم، روان و فاقد هزینه تبدیل کند تا مردم اطمینان پیدا کنند که انتخابات علاوه بر اینکه به ساختارهای سیاسی شکل می دهد، نوعی مکانیسم حل منازعه با حداقل هزینه هم هست. آنچه در اینجا مهم است این است که توجه کش دادن بازی انتخابات به زمانی پس از تعیین تکلیف پای صندوق رای، دقیقا به این معناست که کسانی -عموما بازندگان- تصمیم گرفته اند هزینه خود را روی سر کلیت نظام سیاسی و بلکه توده های مردم سرشکن کنند و به اصطلاح باخت خود را به باخت همه تبدیل نمایند.
در یک جمع بندی، انتخابات از منظر ساختارگرایانه عامل ثبات و مستحکم سازی ریشه ها و ساختار نظام سیاسی است و با حکم کردن قاعده «رای اکثریت» بر فرایندهای سیاسی، یک روش کم هزینه برای مدیریت چالش های عموما سخت و متصلب سیاسی فراهم می کند.
اما حقیقت این است که این تنها معنای انتخابات نیست. بویژه در ایران، بخشی از گروه های سیاسی که پیش از این نام خود را اصلاح طلب گذاشته بودند واکنون بخش بزرگی از آنها ذیل عنوان فتنه گران دسته بندی می شوند، نگاهی از اساس متفاوت به مقوله انتخابات دارند.
برای این گروه چنان که سابقه همه انتخابات پس از تیر 1384 نشان می دهد انتخابات در وهله اول مکانیسمی برای ورود بقاعده به ساختار قدرت نیست به دو دلیل: اول اینکه اساسا به ساختار نظام اعتقاد ندارد و در تمام آن دورانی هم که دولت و مجلس را در اختیار داشتند جز درآوردن ادای اپوزیسیون درون حکومت کاری نکردند و دوم، خود به خوبی می دانند که مدت هاست سرمایه اجتماعی کافی برای پیروزی مسالمت آمیز در یک فرایند انتخاباتی شفاف را از دست داده اند و بنابراین حتی اگر بخواهند از حضور موفق در انتخابات ناتوانند.
این گروه نگاهی ساختارشکنانه به انتخابات دارد و در این سال ها همواره تلاش کرده از این موضع وارد انتخابات شود. نگاه جریان اصلاح طلب به انتخابات آنگونه که بویژه تجربه انتخابات ریاست جمهوری دهم نشان داد بیش از آنکه روشی برای کسب مشروع قدرت باشد، پروژه ای است که عموما کودتای نرم خوانده شده است.
در تمام تجربه های شناخته شده کودتای نرم یا مخملین، همواره یک انتخابات در قلب ماجرا قرار داشته و اساسا کودتای رنگی یک عملیات انتخابات محور است. نگاه ساختار شکنانه به انتخابات تلاش می کند انتخابات را از کارکرد واقعی آن که تسهیل فرایند گردش قدرت است، تهی کرده و آن را به یک پدیده امنیتی تمام عیار تبدیل کند. به هر میزان که جنبه های امنیتی انتخابات بر جنبه های سیاسی آن غلبه کند، پروژه کودتای نرم موفق تر بوده است. تلاش برای قلب ماهیت انتخابات از یک پدیده سیاسی به یک پدیده امنیتی و شکل دادن به حضور مردم به مثابه یک ناآرامی به جای «مشارکت سیاسی»، اساس فرایند کودتای مخملی است.
اصلاح طلبان از سال 84 به این سو هرگز به دنبال پیروزی در انتخابات نبوده اند چرا که می دانستند چنین توانی ندارند. کاندیدا کردن فردی مانند محمد معین در انتخابات 84 و بعد کنار گذاشتن محمد خاتمی و به میدان آوردن میرحسین موسوی به وضوح حکایت از آن دارد که این جریان نه به دنبال یک رقابت سیاسی سالم بلکه درصدد انجام «کار دیگری» بوده است که انتخابات برای آن فقط یک محمل و یک بهانه است.
اکنون سوال این است: انتخابات چگونه به مفهوم مرکزی یک پروژه کودتای مخملی تبدیل می شود؟ به عبارت دیگر آن چه مجموعه اقداماتی است که کارکردهای سیاسی انتخابات را به کارکردهای امنیت تبدیل می کند. 6 محور زیر مقدمه ای برای یافتن پاسخ این سوال هاست:
1- نخستین کارکرد غیر سیاسی انتخابات تبدیل کردن آن به محلی برای افشاگری و بر ملا کردن اسرار نظام در رقابت های سیاسی است. وقتی این موضوع از حد بگذرد، در واقع ماهیت انتخابات تقلب شده و برنده آن نه هیچ کدام از گروه های حاضر در صحنه بلکه دشمن خارجی خواهد بود که سخت تشنه دانستن این اطلاعات است و در فرصت دیگری قادر به دستیابی به آن نیست.
2- دومین عاملی که می تواند انتخابات را به یک کودتای نرم تبدیل کند، تبدیل مفهوم مشارکت سیاسی مردم به آشوب و اغتشاش است. برای اینکه این اتفاق رخ بدهد عموما به یک عامل واسطه نیاز است . در سال 88 مفهوم تقلب این نقش را ایفا کرد و شواهد نشان می دهد این بازی همچنان پایان نیافته است.
3- سومین کارکرد امنیت انتخابات تبدیل به فرصتی برای شبکه سازی است. آمریکایی ها اکنون حدود یک دهه است که این هدف را در ایران تعقیب می کنند و در سال های 84 و 88 به نحو کاملا عملیاتی آن را پی گیری کرده اند. نشانه هایی هست که تلاش هایی برای تکرار آن تجربه در سال 90 هم در حال انجام است اگر چه این بار تجربه مدیریت فتنه 88 توسط نظام فضا را برای هر نوع عملیات شبکه سازی به شدت ناامن کرده است.
4- چهارمین عاملی که می تواند انتخابات را به کانون یک عملیات مخملی تبدیل کند، هماهنگی برخی گروه ها از داخل کشور با بیرون و فراهم کردن زمینه تشدید فشار خارجی به نظام است. این پدیده ای است که اکنون در رفتار جریان فتنه به وضوح می توان آن را اشاره کرد.
5- عامل پنجم تشدید شکاف های درون حاکمیت از طریق از حد گذشتن بگومگوهای انتخاباتی و تبدیل رقابت به مخاصمه است. تشدید شکاف های درون نظام یکی از مهم ترین عواملی است که دشمن را به تشدید فشار بیرونی ترغیب و نسبت به نتیجه بخش بودن آن امیدوار خواهد کرد.
6- و آخرین عامل تبدیل انتخابات به صحنه ای برای مشروعیت زدایی از مکانیسم های ساختاری نظام و وسعت دادن به حوزه نقد تا جایی است که کلیت نظام و ارکان آن را هدف بگیرد.
یکی از مهم ترین شاخص ها برای سنجش بصیرت گروه های سیاسی آن است که ببینیم تا چه حد از مشارکت در تبدیل انتخابات از یک پروژه سیاسی به یک پروژه امنیتی پرهیز می کنند.
                                               مهدی محمدی       کیهان دوشنبه 5 دی 1390- شماره 20106
 

شاهرخ بزرگی