صبح فردا

صبح فردا

دوستی داشتم که بهتر است بگویم برادری داشتم بنام شهید مهدی (بهروز) فلاحت پور که سالیان سال در جبهه های حق علیه باطل به جنگ و مبارزه با بعثیان کافر مشغول بود و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت و هر بار با جراحات سنگین به پشت جبهه و بیمارستان بر می گشت بالاخره با چندین بار مجروحیت و شیمیایی شدن در 8 سال دفاع مقدس شهید نشد تا اینکه در اردیبهشت ماه سال 1371 به لبنان رفت تا درباره شهید سیدعباس موسوی و مبارزان لبنانی برنامه بسازد و از طرف موسسه فرهنگی روایت فتح به همراه چندتن از همکاران و دوستانش به جنوب لبنان رفت که در 31 اردیبهشت ماه سال 1371 در حین فیلمبرداری در دره بقاع لبنان ناگهان هواپیماهای رژیم صهیونیستی اسرائیل دره بقاع را بمباران کردند که ایشان هم در همان مکان به شهادت رسید و به آرزویش که وصل به حضرت دوست بود نائل آمد. از ایشان فقط یک قطعه کوچک از مچ پایش به وطن بازگشت ، لذا این وبلاگ را بیاد او و بنام او درست کردم تا هر از گاهی یادی از او و خاطرات شیرین با او بودن بنمایم. روحش شاد و یادش گرامی

آخرین نظرات

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۰ ثبت شده است

۲۳بهمن

دیروز مردم ایران با حضور چند ده میلیونی و ماندگار خود در تظاهرات روز 22 بهمن، باردیگر - و به قول حضرت امام(ره)- تحلیل ها و آرزوهای آمریکا و اسرائیل را زیرگام های استوار خود لگدمال کردند و احتمالا آمریکا، اسرائیل و متحدان اروپایی و منطقه ای آنها را به این نتیجه که چند سال قبل «کاسپار واین برگر» وزیر دفاع وقت آمریکا بر آن تاکید ورزیده بود رساندند که برای سقوط و براندازی جمهوری اسلامی ایران تنها یک راه وجود دارد و آن «از میان برداشتن ملت ایران است»! چرا که به گفته «واین برگر» نظام جمهوری اسلامی ریشه در باورهای دینی مردم دارد و از آنجا که جدا کردن این باورها از مردم امکان پذیر نیست و یا به سختی امکان پذیر است، مردم ایران به عنوان یک ملت باید از میان برداشته شوند. واین برگر بعد از تصویب قطعنامه «تحریم تسلیحاتی ایران» نیز در دفاع از تصویب این قطعنامه گفته بود «...در صورتی که قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران با قاطعیت اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک می شود واین به مفهوم آن است که موجودیت ایران به عنوان یک ملت به خشکی می گراید و دنیای مدرن از پدیده ای ناهمگن به نام جمهوری اسلامی ایران رهایی می یابد»!
«ساموئل هانتینگتون» صاحب نظریه معروف «جنگ تمدن ها» چند سال قبل از پیوستن به موشه دایان رفیق گرمابه و گلستان خود در آن دنیا، در همایش بین المللی «دموگرافی» که در فوریه سال 2005 در نیکوزیا، پایتخت قبرس بر پا شده بود، این پرسش را مطرح کرده بود که؛ «چرا آمریکا با مرتجع ترین کشور منطقه - منظورش عربستان سعودی است- که به صورت نظام پادشاهی قرون وسطایی اداره می شود و در آن از رأی و نظر مردم در اداره کشور کمترین نشانه ای نیست، بیشترین دوستی و نزدیکی را دارد و در همان حال بیشترین دشمنی و مقابله خود را روی کشوری مانند ایران که همه ارکان و کانون های تصمیم ساز آن با رأی مردم شکل گرفته، متمرکز کرده است؟» هانتینگتون به این پرسش پاسخی نمی دهد و فقط در پایان سخنان خود اعلام می کند که پاسخ این پرسش را بر عهده شرکت کنندگان در همایش یاد شده می گذارد و البته اشاره می کند «این برخورد به ظاهر دوگانه، توضیح و پاسخی منطقی و قابل قبول دارد»!
دو سال بعد- مارس 2007- خانم کاندالیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا در دولت بوش در مصاحبه با روزنامه سعودی «شرق الاوسط» - چاپ لندن- بدون اشاره به همایش نیکوزیا، پرسشی را که هانتینگتون- شاید به خاطر حفظ پرستیژ خود- بی پاسخ گذاشته بود، پاسخ داد « در این مصاحبه ابتدا خبرنگار شرق الاوسط توضیح می دهد که دولت حماس برآمده از رأی مردم فلسطین است و سپس می پرسد؛ چرا دولت شما- آمریکا- که طرفدار دموکراسی و پشتیبان رأی مردم است(!) دولت حماس را به رسمیت نمی شناسد و در مقابل، محمود عباس را رئیس دولت فلسطین می داند»؟ خانم رایس که انگار پرسش شرق الاوسط را نشنیده است، پاسخ درباره دولت حماس و اسماعیل هنیه را وامی گذارد و با پیش کشیدن نام جمهوری اسلامی ایران می گوید؛ «ما انکار نمی کنیم که ایران یک کشور دموکرات است و دولت و مجلس در آن با رأی مردم انتخاب می شوند ولی باید توجه داشت که امروزه «مشروعیت» در دو شکل «مشروعیت داخلی» و «مشروعیت بین المللی» مطرح است، جمهوری اسلامی ایران مشروعیت داخلی دارد ولی مشروعیت بین المللی ندارد»! خانم رایس در پاسخ به ابهام خبرنگار شرق الاوسط می گوید «قبول داریم که دولت و مجلس ایران با رأی مردم انتخاب شده اند اما، این فقط نشانه «مشروعیت داخلی» است ولی خواست و رأی مردم ایران باید در خانواده بین المللی نیز مشروعیت داشته باشد که جمهوری اسلامی ایران فاقد این مشروعیت است»!!
به بیان دیگر، «برای آمریکا و متحدانش «دموکراسی» فقط یک بهانه است و از نگاه آنها رأی و نظر مردم تنها هنگامی نشانه دموکراسی خواهد بود که نتیجه آن بیرون از منافع آنان نبوده و تضمین کننده زورگویی ها و غارتگری های نظام سلطه بین الملل باشد»!
یک ماه بعد از صدور قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران که به بهانه مقابله با برنامه هسته ای کشورمان - و به نوشته واشنگتن پست برای حمایت از جنبش سبز(!)- تصویب شده بود، دولت آمریکا لایحه ای با عنوان «قانون جامع تحریم ایران» را از تصویب کنگره گذراند- 9 ژوئیه 2010/ 18 تیر 1389- براساس این مصوبه شرکت های آمریکایی از صدور فرآورده های نفتی پالایش شده- از جمله بنزین- به جمهوری اسلامی ایران منع شده و شرکت های غیرآمریکایی نیز در صورت صدور بنزین به ایران مشمول تحریم تجاری آمریکا می شدند- این تحریم به تولید بنزین در جمهوری اسلامی ایران تا مرز صدور این فرآورده نفتی انجامید- بعد از این مصوبه، شرکت های نفتی از تحویل سوخت به هواپیماهای مسافربری کشورمان در فرودگاه های اروپایی و برخی فرودگاه های کشورهای فسقلی عرب خودداری ورزیدند و مسافران را با دردسرهای فراوانی روبرو کردند. در همان هنگام «رابرت گیتس» وزیر دفاع وقت آمریکا در پاسخ به این سؤال خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز که «این تحریم ها به جای دولت ایران، مردم ایران را نشانه رفته است» گفته بود؛ «ترجیح می دهم به این پرسش در وقت دیگری پاسخ دهم».
ده ها و صدها نمونه دیگر از این دست اعترافات صریح و بی پرده مقامات رسمی آمریکا و متحدان اروپایی و منطقه ای آنها را می توان فهرست کرد که در آن بدون پرده پوشی تاکید می کنند طرف مقابل و حریف رو در روی آمریکا و متحدانش در چالش 33 ساله و پرحادثه آنان با ایران اسلامی، «مردم ایران» هستند و نظام جمهوری اسلامی ایران فقط از آنجا که خواست همین مردم را نمایندگی می کند، با خشم و کینه آنها روبرو بوده و هست. اکنون به آسانی می توان یک بار دیگر و برای چندمین بار بر درستی و حکیمانه بودن نظر امام راحل(ره) پی برد و بدون کمترین تردیدی حضور چندده میلیونی دیروز مردم در راهپیمایی سراسری 22بهمن را لگدمال کردن تحلیل ها و آرزوهای آمریکا و اسرائیل و متحدان اروپایی و منطقه ای آنها دانست.
گفتنی است روز چهارشنبه 19 بهمن ماه جاری نیز حضرت آقا در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش فرموده بودند؛
« در 22 بهمن امسال نیز به توفیق الهی و با هدایت خداوند متعال همه خواهند دید که مردم ایران چگونه به میدان خواهند آمد»... و دیدیم که آمدند.
نگاهی هر چند گذرا به تبلیغات گسترده و فراگیر مقامات و رسانه های غربی طی سه ماه گذشته از تمرکز آنها روی سه محور حکایت می کند؛
اول: تاکید بر این که جمهوری اسلامی ایران تحت تاثیر تحریم ها به آخر خط رسیده است و چاره ای جز کوتاه آمدن ندارد! و به زودی نشانه های کوتاه آمدن را می توان در نگاه مسئولان بلند پایه نظام مشاهده کرد!
بیانات تاریخی رهبرمعظم انقلاب در خطبه های جمعه تهران، پاسخ شکننده ای به این توهم پراکنی بود. حضرت آقا از یکسو به اقتدار جمهوری اسلامی ایران که از تمامی سال ها و دوران های پیشین، فراتر و درخشان تر است اشاره فرمودند و از سوی دیگر برای نشان دادن اقتدار ایران اسلامی و ضعف و ناتوانی آمریکا و متحدانش نمونه ها و اسناد انکارناپذیری از پیروزی های ایران و شکست های آمریکا، اسرائیل و اروپایی ها را در یک ویترین که برای همگان قابل رویت باشد به نمایش گذاشتند. وقتی حزب الله در جنگ 33 روزه و حماس در جنگ 22 روزه فقط با حمایت جمهوری اسلامی ایران بر آمریکا و اسرائیل غلبه می کنند، نتیجه تهدید بی اساس و یا حمله احتمالی و احمقانه آمریکا به ایران پیشاپیش قابل پیش بینی است. نیست؟!
دوم: دشمنان با سیاه نمایی این توهم را می پراکندند که مردم با کاستی ها و دشواری هایی در زندگی روزمره خود روبرو هستند و از این روی در راهپیمایی 22 بهمن که نشانه مشروعیت و مقبولیت مردمی جمهوری اسلامی ایران است حضور چشمگیری نخواهند داشت!
سوم: با اشاره به همان علت پیش گفته- محور دوم- اعلام می کردند که از حضور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز کاسته خواهد شد.
... و دیروز، مردم پاکباخته و دشمن شناس ایران اسلامی با بصیرت مثال زدنی خود و حضور بی نظیر و چند ده میلیونی در تظاهرات 22 بهمن از یکسو محور دوم از آرزوهای دشمن را زیرگام های استوار خود لگدمال کردند. و از سوی دیگر تردیدی باقی نگذاشتند که در انتخابات مجلس نهم نیز همانگونه که حضرت آقا پیش بینی کرده اند، حضوری حماسی و بارها گسترده تر و فراتر از موارد مشابه خواهند داشت.
و بالاخره، حضور چند ده میلیونی دیروز مردم در تظاهرات و راهپیمایی 22 بهمن بار دیگر و برای چندمین بار به آمریکا و متحدانش فهمانده است که حریف رو در روی آنها مردم ایران هستند که یکپارچه در برابر نظام سلطه بین المللی ایستاده و خواهد ایستاد، مخصوصا امروزه که طعم شیرین این رودررویی را در انقلاب های اسلامی منطقه و خیزش مردم در آمریکا و اروپا علیه نظام سلطه نیز به چشم دیده است.
حسین شریعتمداری

شاهرخ بزرگی
۲۳بهمن
هنوز چند روزی از فقدان غم انگیز رزمنده دلاور سردار احمد سیاف زاده نگذشته بود که حجت الاسلام والمسلمین مهدی بهداروند در تماسی خبر درگذشت حزن انگیز دوست عزیزمان سردار احمد سوداگر را بر اثر عارضه قلبی در روز ولادت با سعادت پیامبر رحمت(ص) و امام جعفر صادق(ع) اطلاع داد. در روز جمعه 21 بهمن، در حالی که سرمست از شیرینی فرا رسیدن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و بازخوانی حماسه آفرینی های عملیات والفجر 8 بودیم، دریافت این خبر سایه سنگینی از اندوه را بر وجودمان چیره ساخت.

سردار احمد سوداگر یکی از مؤثرترین و خوشنام ترین رزمندگان و سلحشوران دزفول در دوران دفاع مقدس بود. او که در سالهای اولیه جنگ به شناسایی مواضع ارتش متجاوز بعثی در جبهه های جنوب می پرداخت نقش موفقی را در شناخت درست دشمن در منطقه عملیاتی فتح المبین و بیت المقدس داشت. اطلاعاتی که او از منطقه عملیاتی فتح المبین و شناخت جغرافیای نظامی این منطقه به دست آورد، راهگشای تهاجم رزمندگان اسلام از محور رقابیه و استفاده از تنگه زلیجان برای حمله به عقبه ارتش عراق در این ناحیه بود.

سردار سوداگر در تمام دوران جنگ به شناخت و مطالعه بر روی استعداد و توانایی ها و نحوه آرایش ارتش متجاوز عراق مشغول بود. او یکی از کسانی بود که تشکیلات اطلاعات عملیات سپاه را بسیار غنا بخشید. در حین عملیات ها، او و افرادش جلودار و راهنمای نیروهای رزمنده برای رسیدن یگان ها به اهداف تعیین شده شان در هر عملیات بودند. احمد در دوران جنگ بارها مجروح شد و یک پای خود را در حین شناسایی های عملیات فتح المبین در سال 1360 در راه خدا از دست داد و از جانبازان پرافتخار دوران جنگ تحمیلی شد. سردار سوداگر در دوران جنگ شاهد شهادت بسیاری از دوستانش بود و پس از جنگ نیز مصیبت های زیادی را متحمل شد. او فرزند جوان خود را در تصادفی از دست داد و مصداق آیه "و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رئوف بالعباد" بود(سوره بقره/ آیه 207). زیباترین خاطره ای که همیشه احمد سوداگر برای ما نقل می کرد دیدارش با حضرت امام خمینی بود که با همان خلوص دوران جنگ، دست امام را گرفته بود و آنچنان غرق در صفا و جاذبه امام شده بود که دست ایشان را می فشرد و آنرا رها نمی کرد. 

در عملیات والفجر 8 که منجر به فتح فاو شد، سوداگر تلاش زیادی در سازماندهی شناسایی های مورد نیاز این عملیات در محدوده قرارگاه کربلا انجام داد. او که به خوبی از اهمیت این عملیات باخبر بود تمام ظرفیت فکری و سازمانی خود را برای بررسی وضعیت رودخانه اروند و نیز چگونگی عبور از این رودخانه و نفوذ به عمق مواضع ارتش دشمن بکار گرفت. 
پس از جنگ، احمد سوداگر که از سرداران خوش فکر و روشن بین و فهیم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود وظیفه خود را ثبت تجارب و درس های دوران دفاع مقدس می دید. گرچه او مدتی را در سمت فرماندهی لشکرهای 25 کربلا و 27 محمد رسول الله(ص) سپری کرد، اما در سالهای اخیر با بر عهده گرفتن مسئولیت "پژوهشگاه دفاع مقدس" سعی می کرد تا معارف دوران جنگ را برای نسل های آینده تدوین و ارائه نماید. او در این ایام موفق شد تا با کمک وزارت علوم، درس "آشنایی با دفاع مقدس" را به عنوان یکی از درسهای اختیاری دانشجویان در دوره کارشناسی دانشگاه ها به تصویب برساند. اولین دانشگاهی که با او در ارائه این درس برای دانشجویان همکاری صمیمانه ای داشت، دانشگاه آزاد اسلامی بود. البته اخیراً در دانشگاه های دولتی نیز درس آشنایی با دفاع مقدس با همت وی ارائه می گردید. در طی چند سال گذشته، سوداگر با به کار گیری ظرفیت های پژوهشگاه دفاع مقدس، اساتید جنگ دیده را با برگزاری کلاس هایی برای تدریس آماده می کرد. او خود یکی از اساتیدی بود که بعضی از عملیات ها را برای اساتید دانشگاه تدریس می کرد و در سالهای گذشته در جریان تدریس در بسیاری از این کلاس ها از نزدیک با تلاش های وی آشنا بودم. شاید این تلاش ها از ماندگارترین اقدامات وی در حفظ حماسه های دفاع مقدس در اوضاع کنونی باشد. سردار سوداگر به دنبال آن بود تا در تمام رشته های دانشگاهی تجربیات تخصصی دوران جنگ مانند تجربیات مهندسی، پزشکی و ... را تحت عنوان "درسهای تخصصی جنگ" راه اندازی نماید.

سوداگر توفیق آنرا داشت تا بخشی از خاطرات خود در دوران جنگ را تحت عنوان "جاده سربی" با همت حجت الاسلام بهداروند تدوین نماید که تاکنون این کتاب بارها به چاپ رسیده است. گفته می شود که خاطرات روزانه وی نیز در دست چاپ قرار دارد. گرچه رفتن سوداگر ضایعه بزرگی برای پیشکسوتان دوران دفاع مقدس و رزمندگانی است که او را از نزدیک میشناختند ولی برای او که تمام دوران زندگی و حیات خود را در شوق به لقاء الله و پیوستن به یاران شهیدش سپری کرده بود، گذار از دنیای فانی و وصال معبود و استقرار در سرای باقی، توفنا مع الابرار است. 

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
خوابم پرید و خاطره ها در گـلو شکست
تا آمـــدم که با تو خداحافظـــــی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست
 
 
دکتر حسین علایی
شاهرخ بزرگی
۲۳بهمن

سردار پرافتخار سپاه اسلام و پیشکسوت دفاع مقدس سرتیپ پاسدار برادر حاج احمد سوداگر پس از عمری مجاهدت و جانبازی در راه تحقق اهداف والای انقلاب اسلامی به ملکوت اعلی پیوست.

خبرگزاری فارس: مروری بر زندگینامه جانباز سرافراز دفاع مقدس حاج احمد سوداگر

مجمع پیشکسوتان جهاد و شهادت جبهه سوسنگرد در بیانیه‌ای با اشاره به زندگی سراسر افتخار و مبارزه جانباز سرافراز دفاع مقدس برادر حاج احمد سوداگر آورده‌است:

 حاج احمد سوداگر در سال 1339 در یک خانواده مذهبی در شهر دار‌المومنین دزفول به دنیا آمد. از دوران کودکی در مساجد و هیأت مذهبی حضور داشت. دوران راهنمایی را در مدرسه سعدی گذراند، دوران دبیرستان او مصادف با شروع انقلاب مقدس اسلامی بود. او بهمراه مردم شریف ایران در مبارزان انقلابی برعلیه رژیم ستم شاهی بویژه در به تعطیل کشاندن دبیرستان و راه‌اندازی تظاهرات بر علیه رژیم و همچنین ساخت سه راهی برای مقابله با مزدوران مسلح رژیم مشارکت فعالت داشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست. از چند ماه قبل از شروع جنگ به همراه دوستانش در قالب تیم‌های گشتی شناسایی تحرکات و اقدامات دشمن بعثی صهیونیستی برای شروع تجاوز به میهن اسلامی را از نزدیک رصد می‌نمود.

مرحوم سوداگر جزء اولین گروهی بود که قبل از شروع جنگ از سوی سپاه دوره زرهی را در لشکر 92 خوزستان طی نمود. با شروع جنگ به همراه نیروهای ارتش جهت مقابله با تجاوز دشمن به منطقه دشت آزادگان عزیمت نمود. سپس در منطقه کرخه حضور یافت و با تفنگ 106 به همراه دیگر همرزمانش مانع عبور لشکر دشمن از پل کرخه برای تصرف دزفول گردید که در این مأموریت تعداد قابل توجهی از تانک‌های متجاوزین را شخصا به آتش کشید.

برادر احمد سوداگر از همان ابتدا در جنگ، کار اطلاعاتی را انتخاب کرد تا اینکه در سال 1359 در منطقه کرخه زخمی و قسمتی از پای چپ وی قطع گردید. فداکاری‌ها و ایثارگری‌های او در منطقه رقابیه در قالب گروه گشتی- شناسایی و اجرای کمین بر علیه دشمن همواره در خاطرات همرزمانش به یادگار مانده است. در جبهه صالح مشطط کرخه بر روی مین رفت و پای چپش را در راه اهداف مقدس خود از دست داد. بعد از دوران نقاهت در عملیات فتح‌المبین حضور یافت و به عنوان مسئول اطلاعات لشکر قدس مشغول به خدمت گردید.

او در ادامه عملیات‌های پیروزمند بیت‌المقدس و رمضان نقش مؤثری در مأموریت‌های تیپ 7 ولیعصر (عج) داشت تا اینکه به مسئولیت اطلاعات قرارگاه لشکری قدس منصوب گردید. در سال 1362 دوره فرماندهی و ستاد را در ارتش طی نمود. هوش و ذکاوت برجسته و قدرت تحلیل فوق‌العاده و منطقی او نسبت به مسائل نظامی باعث گردید به معاونت اطلاعات قرارگاه کربلا منصوب گردد.

در اکثر عملیات‌های رزمندگان اسلام بر علیه دشمن بعثی به عنوان یک شخصیت مؤثر در تحلیل نبرد و طراحی آن مشارکت داشت و همواره تحرکات دشمن را تحلیل و حرکت‌های بعدی آن را پیش‌بینی می‌نمود.

در عملیات ظفرمند والفجر 8 مسئولیت خطیر اطلاعات این عملیات را در منطقه خرمشهر بعهده داشت.

رشادت‌های بی‌نظیر وی در عملیات فتح فاو سبب گردید تا در ابتدای سال 1365 در تشکیل قرارگاه عملیاتی قدس مشارکت داشته و مسئول اطلاعات این قرارگاه شد. حضور سردار سوداگر در جبهه‌ها همراه با پدر و برادرانش بود تا در عملیات کربلای 5 یکی از برادرانش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

مرحوم احمد سوداگر تا پایان دوران دفاع مقدس در این مسئولیت خطیر و حساس در جبهه‌ها فعال بود و تا یک سال بعد از جنگ نیز برای تثبیت موقعیت پدافندی جبهه‌ها و دفاع در مقابل تجاوزات احتمالی دشمن در مسئولیت جانشین فرماندهی قرارگاه عملیاتی قدس در جبهه حضور داشت.

بعد از دوران دفاع مقدس این دلاور خطه‌های نبرد در مسئولیت‌های جانشینی فرماندهی لشکر 7 ولیعصر (عج) و نیز فرماندهی لشکرهای 8 نجف اشرف، 25 کربلا و  27 محمد رسول‌الله (ص) و معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه اشتغال داشت.

مرحوم سوداگر از استعداد و هوش فوق‌العاده‌ای به خصوص در کارهای اطلاعاتی و آموزشی برخوردار بود و در این راستا پیش‌بینی‌ها و آینده‌نگری‌های ژگرفی داشت. او تأکید عجیبی داشت که فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس باید جهت تدوین علوم و معارف دفاع مقدس برای نسل‌های آتی همت گمارند و خود از پیشتازان این حرکت مقدس و بزرگ در عرصه ملی بود.

وی برای آشنایی نسل‌های جدید و آینده با علوم و معارف دفاع مقدس در سال 1385 اقدام به تأسیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس نمود و با پیگیری‌های مجدانه خود موفق شد علاوه بر نهادینه کردن مسائل دفاع مقدس به عنوان یک مبحث علمی و پژوهشی در دانشگاه‌های کشور، دو واحد درس آشنایی با دفاع مقدس را برای دوره‌های کارشناسی دانشگاه‌های دولتی و آزاد اسلامی را به تصویب برساند که طی 3 سال اخیر بیش از  200 هزار نفر از دانشجویان این دروس را گذرانده‌اند.

افکار بلند و دوراندیش وی به شدت پیگیر راه‌اندازی رشته‌های مهندسی، ‌هنر، ادبیات، جغرافیا و علوم پزشکی دفاع مقدس در رشته‌های تخصصی مراکز آموزش عالی کشور بود که در این مهم توفیقاتی را بدست آورد و انشاء‌اله با تلاش دوشتانش و مسئولین امر به ثمر بنشیند.

مرحوم حاج احمد سوداگر فردی خستگی‌ناپذیر بود و با داشتن محدودیت‌های جسمی از جمله تنی پر ترکش و پای قطع شده هرگز از فعالیت باز نمی‌ایستاد. دفاع از انقلاب و نظام و تلاش جهت تحقق اهداف آن جزء خصوصیات برجسته وی بوده و دفاع از حریم ولایت در گوشت و خون او عجین شده بود.

صراحت لهجه ایشان در بیان حقایق، بی‌تکلفی و ساده زیستن وی زبانزد دوستان و یارانش بود. پیگیری و حساسیت فوق‌العاده او در انجام احسن کارهای واگذاری به او از ویژگی‌های بارزش بود.

مرحوم سوداگر به گواهی فرماندهان و همرزمانش نابغه اطلاعاتی و نظامی دفاع مقدس و کشور بود. بسیار در آرزوی شهادت به سر می‌برد تا اینکه پس از سال‌ها مجاهدت بر اثر تألمات ناشی از جراحات متعدد در دفاع مقدس با  55 درصد جانبازی در بیست و ششمین سالگرد عملیات والفجر 8 دار فانی را وداع گفت و به خیل یاران شهیدش در ملکوت اعلی پیوست. یاد و راهش همواره زنده و جاوید باد

مجمع پیشکسوتان جهاد و شهادت جبهه سوسنگرد ضمن تسلیت به پیشگاه مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)‌، ملت شریف ایران، همرزمان و یارانش بویژه خانواده معزز شهید سوداگر، از عموم مردم قدرشناس دعوت بعمل می‌آورد تا در مراسم تشییع پیکر پاک آن مرحوم شرکت فرمایند.

 یکشنبه مورخ 23/11/1390 ساعت 9 صبح - تهران، میدان سبلان- خیابان شهید قدوسی- درب ستاد کل نیروهای مسلح.

دوشنبه مورخ 24/11/1390 ساعت 9 صبح - دزفول، خیابان امام موسی صدر- بطرف شهید آباد بهشت علی.

شاهرخ بزرگی