صبح فردا

صبح فردا

دوستی داشتم که بهتر است بگویم برادری داشتم بنام شهید مهدی (بهروز) فلاحت پور که سالیان سال در جبهه های حق علیه باطل به جنگ و مبارزه با بعثیان کافر مشغول بود و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت و هر بار با جراحات سنگین به پشت جبهه و بیمارستان بر می گشت بالاخره با چندین بار مجروحیت و شیمیایی شدن در 8 سال دفاع مقدس شهید نشد تا اینکه در اردیبهشت ماه سال 1371 به لبنان رفت تا درباره شهید سیدعباس موسوی و مبارزان لبنانی برنامه بسازد و از طرف موسسه فرهنگی روایت فتح به همراه چندتن از همکاران و دوستانش به جنوب لبنان رفت که در 31 اردیبهشت ماه سال 1371 در حین فیلمبرداری در دره بقاع لبنان ناگهان هواپیماهای رژیم صهیونیستی اسرائیل دره بقاع را بمباران کردند که ایشان هم در همان مکان به شهادت رسید و به آرزویش که وصل به حضرت دوست بود نائل آمد. از ایشان فقط یک قطعه کوچک از مچ پایش به وطن بازگشت ، لذا این وبلاگ را بیاد او و بنام او درست کردم تا هر از گاهی یادی از او و خاطرات شیرین با او بودن بنمایم. روحش شاد و یادش گرامی

آخرین نظرات

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۰ ثبت شده است

۲۴اسفند

1- می گویند - و به طنز می گویند- یکی از نامزدهای نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری در نطق انتخاباتی خود خطاب به مردم وعده می داد که «اگر بنده را انتخاب کنید با مارکسیسم، امپریالیسم، سوسیالیسم، اومانیسم، فمنیسم و اپورتونیسم به شدت مقابله می کنم و به هیچکدام از آنها فرصت و اجازه نمی دهم در آرامش و رفاه مردم کمترین خدشه ای پدید آورند»! در این هنگام، پیرمردی رنجور از میان جمعیت برخاست و خطاب به آقای کاندیدا گفت؛ «پیشاپیش از مبارزه بی امان حضرتعالی با همه ایسم هایی که اشاره فرمودید تشکر می کنم ولی کاش برای روماتیسم بنده هم که بدجوری آزارم می دهد فکری می کردید و برنامه ای داشتید»!
دیروز جناب آقای رحیمی معاون اول محترم رئیس جمهور که در جلسه کارگروه تنظیم بازار شرکت کرده بود با انتقاد شدید از افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم در بازار، گفت «کار به جایی رسیده که دیگر باید با عوامل گرانی برخورد کنیم»!
2- این اظهارنظر جناب رحیمی نشانه آن است که از نگاه ایشان به عنوان معاون اول رئیس جمهور، اولاً؛ گرانی غیرطبیعی برخی از کالاهای مورد نیاز مردم در بازارها، یک واقعیت است و البته آزاردهنده. ثانیاً؛ دولت محترم نه فقط عامل این گرانی نیست و در آن نقشی ندارد بلکه از وجود آن ناخشنود و نگران نیز هست. و ثالثاً؛ برخورد با عوامل گرانی و مقابله با این پدیده پلشت وظیفه دولت است و یا دستکم این که؛ بخشی از آن برعهده دولت محترم است و جناب آقای رحیمی با درک این وظیفه است که می گوید «کار به جایی رسیده که دیگر باید با عوامل گرانی برخورد کنیم» و رابعاً؛ این اظهارنظر معاون اول محترم رئیس جمهور حاکی از آن است که دولت محترم تاکنون برای مقابله با گرانی اقدامی نکرده است و یا در انجام آن بخش از وظیفه ای که در برخورد با گرانی برعهده داشته، کوتاهی ورزیده است. چرا...؟!
پاسخ این سؤال را نه فقط از دولت بلکه از سایر مراجع و مسئولان ذیربط دیگر نظیر دستگاه قضایی، مجلس شورای اسلامی و چند کانون و مرکز دیگر نیز باید جستجو و مطالبه کرد.
3- اولین سؤال- شما بخوانید گناه- مراجع یاد شده، اعم از دولت و مجلس و دستگاه قضایی آن است که چرا از گرانی این روزها و زحمت آفرینی آن برای مردم و مخصوصاً توده های مستضعف و اقشار کم درآمد که به قول حکیمانه حضرت امام(ره) ولی نعمت های مسئولان هستند، غافل بوده اند؟ آیا چرخه زندگی آنان به گونه ای است که هرگز با پدید گرانی روبرو نمی شوند؟! و یا درآمد آنها در حد و اندازه ای است که هیچ کالای گرانی برای آنها «گران» نیست؟!
در اینجا بی آن که قصد سرپوش نهادن بر واقعیت ها و ناگفته ماندن گفتنی ها در میان باشد می توان و به جرأت باید گفت که اکثر قریب به اتفاق مسئولان نظام، از دولتمردان گرفته تا نمایندگان مجلس و صاحب منصبان در دستگاه قضایی، افرادی دلسوز، مردم دوست و دارای زندگی عادی و معمولی هستند و البته تعدادی از آنها نیز حساب جداگانه ای دارند که امید است به حساب آنها رسیدگی شود! و... بنابراین غفلت آنان از «گرانی» و بی توجهی یا کم توجهی آنها نسبت به این پدیده ناهنجار و آسیب رسان از کجا ریشه می گیرد؟!
4- ابتدا نگاهی به نرخ کنونی خدمات و قیمت کالاهای مورد نیاز مردم بیندازید و سپس آن را با نرخ همین خدمات و قیمت همین کالاها در -مثلاً- دو یا سه ماه قبل مقایسه کنید. آیا می توان افزایش نه فقط بی رویه، بلکه افزایش جهشی نرخ برخی از خدمات و قیمت بسیاری از کالاها و اجناس مورد نیاز مردم را نادیده گرفت؟ به یقین نه، سؤال بعدی آن است که آیا این گرانی لگام گسیخته برای مردم و مخصوصاً توده های مستضعف و اقشار کم درآمد جامعه، دردسرآفرین نیست و آنان را تحت فشار ناخواسته و دعوت نشده قرار نمی دهد؟ پاسخ این سؤال بدون کمترین تردیدی «مثبت» است. اکنون بیشترین دغدغه های اعلام شده برخی از مسئولان ذیربط در دولت، مجلس و دستگاه قضایی را طی همین سه ماه گذشته مرور کنید. آیا نشانه درخور توجهی از دغدغه آنها نسبت به گرانی که یکی از اصلی ترین دغدغه های مردم بوده است مشاهده می کنید؟! سخن این نیست که آنان غم ملت و نگرانی برای دغدغه مردم ندارند، بلکه چنان در برخی از امور- تأکید می شود که فقط برخی از امور- مشغول شده اند که فراموش کرده اند نباید دغدغه مردم را فراموش کنند! از مدعیان اصلاحات و همراهان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 انتظاری نیست، چرا که آنها در همان هنگام که دولت و مجلس را یکجا قبضه کرده بودند با کمال وقاحت- که اسناد مکتوب و مضبوط آن موجود است و قابل انکار نیست- مردم محروم و مستضعف را به سخره گرفته و آنان را «لشکر قابلمه به دست ها»! می نامیدند و یا وقتی از نیاز مردم سخنی به میان می آمد، با اهانت به ملت شریف این مرز و بوم و از پشت تریبون مجلس اعلام می کردند «مردم ایران عادت دارند که اگر مرگ موش هم توزیع شود برای آن صف می کشند»! آنها همه توان به یغما برده از مسئولیت را به دریوزگی پای آمریکا ریخته بودند و امروزه می بینید و می بینیم که بسیاری از همان دریوزه ها، آشکارا در خدمت مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس به کاسه لیسی مشغولند. از آنها انتظاری نبوده و نیست، بلکه سخن با مسئولان عزیز اصولگرا در میان است همراه با گلایه ای دوستانه از آنان.
5- طی نزدیک به 3 ماه گذشته که بازه زمانی مورد نظر این وجیزه است، نمایندگان محترم ملت در نطق های پیش از دستور خود چه وزن و مقداری برای مقابله با «گرانی» و این دغدغه آسیب رسان قائل بوده اند؟! و یا در نطق های انتخاباتی و تبلیغات مکتوب و شفاهی خویش، به اندازه یک چندم آنچه در تعریف از خود- و بعضاً نفی رقیب- مایه می گذاشتند، برای مقابله با دغدغه یاد شده مایه گذاشته و یا دغدغه داشتند؟!
در سوی دیگر ماجرا، آیا دولت محترم و برخی از دولتمردان به همان میزان که برای دفاع از فلان جریان و یا برنامه ریزی و نشست و برخاست برای مقابله با فلان رقیب واقعی! یا خیالی! وقت می گذاشتند و هزینه می کردند، در اندیشه مقابله با فشار گرانی بر مردم نیز بودند؟! و آیا این دغدغه در حد و اندازه تلاش برای تشکیل هیأت نظارت بر قانون اساسی- صرفنظر از قانونی یا غیرقانونی بودن آن که بحث جداگانه ای است- ذهن آنان را به خود مشغول کرده بود؟!
همین جا و درون پرانتز پای این سؤال دوستانه از برخی نمایندگان محترم مجلس درمیان است که آیا این روزها و درپی حماسه بی نظیر و پرشور ملت در 12 اسفند که دل دوستان را درسراسر جهان به وجد آورده و دشمنان را در کابوسی وحشتناک فرو برده است، زمان مناسبی برای طرح سؤال از رئیس جمهور - صرفنظر از محتوای پرسش ها و بدون قضاوت درباره درستی یا نادرستی آنها - است؟!
دستگاه محترم قضایی نیز اگرچه مانند هر دو بخش مجریه و مقننه منشأ خدمات فراوانی بوده و هست ولی مقابله با عوامل گرانی و برخی از باندهای مافیایی، بیرون از وظایف آن نیست و مثلاً؛ مقابله جدی با فساد اقتصادی که برخورد قاطع با پرونده فساد کلان بانکی از جمله نمونه های مثال زدنی آن است نباید مسئولان ذیربط در دستگاه قضایی کشور را نسبت به نجات مردم از عاملان آشکار و پنهان گرانی بی رویه و جهشی غافل کند.
6- دولت محترم همانگونه که بارها اعلام کرده است، کالای مورد نیاز مردم را در مقیاس انبوه فراهم آورده و برخلاف آنچه باندهای پشت صحنه گرانی سعی در القای آن دارند، «کمبود کالا» عامل گرانی نیست، بلکه کم توجهی مسئولان ذیربط و فقدان بازرسی و نظارت جدی، اصلی ترین عامل گرانی های بی رویه- و بعضاً جهشی- اخیر است، تا آنجا که معاون اول محترم رئیس جمهور ضمن ابراز نگرانی دلسوزانه از فشار گرانی بر مردم - که در خور تقدیر است- می گوید «کار به جایی رسیده که دیگر باید با عوامل گرانی برخورد کنیم»! یعنی این که تاکنون با عوامل گرانی برخورد نشده است. و این در حالی است که سازمان عریض و طویلی با عنوان سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان برای مقابله با گرانی و عوامل آن وظیفه و دستور کار مستقیم دارد. ممکن است گفته شود که این سازمان از نیروی کافی و لازم برای بازرسی و نظارت بر چرخه تولید و مصرف برخوردار نیست اگر چنین باشد که برخی از شواهد نشان می دهد یکی از مشکلات سازمان یاد شده همین است، راه کار، چندان دشوار نیست. چرا دولت و سایر مراکز مربوطه و از جمله «کار گروه تنظیم بازار» از بسیج یا به قول حضرت امام(ره) «لشکر مخلص خدا» که امام راحل(ره) بر دست و بازوی آنان بوسه می زد به عنوان نیروهای پاک، مؤمن، انقلابی، فداکار و ایثارگر برای بازرسی و نظارت استفاده نمی کند؟ تاکنون تجربه های مکرر نشان داده و ثابت کرده است همه وظایف و مأموریت هایی از این دست که به بسیج سپرده شده، با درجه بالایی از موفقیت انجام پذیرفته است. آقایان باور بفرمائید که بسیج مرد این میدان است.


حسین شریعتمداری  چهارشنبه 24 اسفند 1390

شاهرخ بزرگی
۰۵اسفند
به گزارش مشرق، تاکنون بارها پیش آمده که افراد متعددی در مقاطع مختلف به بیان مصادیقی از زندگی ساده و بدون آلایش رهبر معظم انقلاب پرداخته و نکات و بعضا خاطراتی را بیان کرده‌اند.

اما آنچه در زیر می خوانید بخشی از خاطرات امیر خلبان تورج دهقانی زنگنه فرمانده آشیانه جمهوری اسلامی ایران است که برای اولین بار با موضوع سفرهای رهبر انقلاب با هواپیما به مناطق مختلف کشور در خبرگزاری فارس منتشر می‌شود.

امیر دهقانی زنگنه به واسطه مسئولیتی که در آشیانه جمهوری اسلامی ایران دارد یکی از کسانی است که در بسیاری از سفرهای مقام معظم رهبری ایشان را همراهی می‌کند.

* سفر به کردستان با هواپیمای عادی

معمولا  حضرت آقا با تهیه بلیت با هواپیمای عادی سفر می‌کنند.

برای نمونه در سفر ایشان به استان کردستان، رهبر معظم انقلاب همچون گذشته با پرواز عادی به همراه دیگر مسافران به این استان سفر کردند.

* تلاوت اذان در گوش یک نوزاد در پرواز تهران-مشهد

در یکی از سفرهای معظم‌له به مشهد مقدس بود که آقا از تیم همراهشان خواستند ممانعتی برای کسانی که می خواهند ایشان را ببینند، ایجاد نشود.

اشتیاق مسافران برای دیدار باعث شد تا حضرت آقا تا پایان سفر حتی فرصت برای نوشیدن یک استکان چای هم نداشته باشند.

در همین پرواز بود که یک زوج جوان فرزندشان را که تازه متولد شده بود خدمت آقا آورده و ایشان نیز در گوش کودک اذان گفتند. چند نفر لبنانی هم در این پرواز حضور داشتند که توانستند با آقا دیدار و گفت‌وگو کنند.

در یکی دیگر از سفرها خانمی حدود 40ساله به همراه مادر 70 ساله‌اش به فاصله دو سه ردیف صندلی با آقا نشسته بودند.

با شروع پرواز، دختر آن خانم به او گفت که چند ردیف جلوتر از ما، آقای خامنه ای نشسته اند.

مادر که باورش نشده بود، گفت آقا که با هواپیمای معمولی سفر نمی‌کنند و پس از اینکه از حرف های دخترش قانع نشد، برگشت از من که لباس نظامی به تن داشتم سؤال کرد و گفت: واقعا ایشان آقای خامنه‌ای هستند؟ من هم گفتم بله.

باز پرسید: آن خانمی که پشت سر ایشان نشسته، همسرشان است؟ مجددا گفتم بله.

بعد اجازه خواست تا برود و با همسر آقا چند کلمه‌ای صحبت کند. می‌گفت می‌خواهم کمی با ایشان در مورد مشکلات پیری و بیماری که دارم درد دل کنم.

* ماجرای یک بسته میوه اضافی برای آقا

در یک سفر دیگر قرار شد حضرت آقا با پرواز ایران‌ایر بروند. مسئولان پرواز بعد از اینکه متوجه حضور رهبر انقلاب در این هواپیما شدند، علاوه بر خوردنی‌های معمول، که برای پذیرایی مسافران در نظر گرفته شده بود، یک بسته میوه اضافه هم برای ایشان آوردند.

آقا با دیدن این بسته میوه ناراحت شده و به یکی از همراهان خود اعتراض کردند که این بسته میوه را بردارند و ببرند.

در واقع ایشان اصلا اجازه نمی‌دهند که برای سفرهایشان تدارک خاصی دیده شود و معمولا در پروازها تنها با یک استکان چای (از همانی که به مسافران داده می‌شود) و یک کیک کوچک که از فروشگاه‌های بیرون تهیه شده از ایشان پذیرایی می‌شود و اجازه نمی‌دهند چیز دیگری به اینها اضافه شود.

شاهرخ بزرگی